بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه جروزالم پست در یادداشتی بهقلم «سالم الکتبی» نوشت: پس از آن که «بنی گانتز» -وزیر دفاع اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، به نقل از جروزالم پست گفت که دولت یهود توانایی حمله به ایران را دارد، بحث در مورد حمله به این کشور به کانون توجه بازگشته است.
وی گفت که «بنیامین نتانیاهو» -رهبر حزب- که پس از بازگشت به قدرت، دولت جدید اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را رهبری خواهد کرد.
میتواند دستور حمله به تأسیسات هستهای ایران را در صورت عدم دستیابی به توافق هستهای و عدم اقدام آمریکا علیه تهران، صادر کند. صحبتهای گانتز در مورد تواناییها، آمادگی و آمادهسازی برنامههای لازم، تأییدی دوباره است.
یعنی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) با احساس خطر بزرگ ناشی از تهدید ایران، قطعاً آنچه که از نظر توان عملیاتی و همچنین برنامههای لازم برای حمله نظامی به تأسیسات هستهای این کشور آماده کرده است را لازم میداند.
منظور گانتز و هانگبی از حمله به ایران چه بود؟ اول از همه، گانتز که در حال آماده شدن برای ترک وزارت دفاع است، میخواست بار دیگر بر آمادگی ارتش اسرائیل(رژیم صهیونیستی) برای حمله به ایران در دوران تصدی خود تأکید کند.
وی در عین حال تأکید کرد که این تصمیم باید در سطح سیاسی به دقت مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان آن را اتخاذ کرد.
یکی از اعضای کنست اسرائیل(رژیم صهیونیستی) همچنین از این احتمال صحبت کرد که نتانیاهو دستور حمله به ایران را بدون اینکه از اظهارات گانتز در مورد حساسیت در مورد این موضوع دور شود، صادر کند.
در واقع به دو شرط مهم بستگی دارد. اولین مورد: عدم دستیابی به توافق هستهای با ایران است که بسیار محتمل است و دوم: ناتوانی آمریکا در اقدامی علیه تهران.
این یک شرط دستنیافتنی است، زیرا لزوماً به معنای هماهنگی با واشنگتن و گرفتن چراغ سبز از آمریکاییها قبل از حمله نظامی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به ایران است و این به اعتراف خود واشنگتن مربوط میشود که همه گزینههای آن برای مقابله با تهدید جمهوری اسلامی به طور قطع بعید است.
بنابراین، در مجموع، این تصمیم یک تصمیم سیاسی است. منظور من از سیاسی در اینجا، بررسی دقیق پیامدهای احتمالی تصمیم در تمام جنبههای آن است، خواه این تصمیم در دستیابی به اهداف خود موفق باشد یا خیر.
ما بهعنوان تحلیلگر موافقیم که گزینه حمله به ایران چندان ساده نیست. همانطور که گانتز گفت، قبل از اجرا نیاز به تفکر دقیق است.
به خصوص که اظهارات وزیر دفاع نشان میدهد این سؤال تنها در مورد تواناییهای نظامی و عملیاتی نیست، بلکه بررسی پیامدهای احتمالی تصمیم و توانایی مقابله با آنهاست.
در همین اظهارات، گانتز استدلال کرد که نتانیاهو در گذشته تقریباً سناریوی حمله علیه ایران را اجرا کرده است؛ اما در نهایت او عقبنشینی کرد.
من معتقدم که شرایط تصمیمگیری امروز پیچیدهتر از گذشته است. ایران توانایی بیشتری برای پاسخ نظامی به حمله اسرائیل(رژیم صهیونیستی) دارد. این به معنای اغراقآمیز بودن تواناییهای ایران نیست.
اما ما باید در مورد پیشرفتهای اخیر در تواناییهای نظامی ایران کاملاً واقعبین باشیم، چه پهپادی که روسیه در جنگ اوکراین از آن استفاده کرده و چه تداوم افشای سلاحهای جدید که اخیراً موشکهای مافوق صوت است.
اینها ممکن است در مراحل اولیه توسعه باشند. ما باید حداقل کمی به پیامدهای بالقوه همکاری فناوری بین ایران و متحدانش با صنایع دفاعی پیشرفته مانند روسیه نگاه کنیم.
آیا مقابله با تهدید ایران برای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) دیر شده است؟ جواب قطعاً «خیر» است و این به منزله تسلیم شدن در برابر وضعیت موجود است. این گزینه برای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) یا هر رهبری دیگری خوب نیست.
صرفنظر از اینکه چه کسی در کاخ سفید مسئول است، همه اینها کار را برای واشنگتن دشوار میکند که به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) اجازه حمله نظامی علیه ایران را بدهد.
ممکن است برخی بگویند چرا اسرائیل(رژیم صهیونیستی) نباید برای اتخاذ چنین تصمیمی به خود متکی باشد؟ پاسخ این است که تصمیم یکجانبه در اینجا هم ظریف و هم خطرناک است.
موضوع اعتصابی نیست که ممکن است موفق شود یا نتواند و بهدنبال آن یک واکنش سیاسی به همراه داشته باشد.
اما اساساً در مورد سناریوهای واکنش ایران و نحوه برخورد با آن، این شبکه پیچیده از عوامل، شبههنظامیان و تسلیحات، فرقهای است که توسط ایران حمایت مالی و هدایت میشود.
این امر مدیریت پاسخ را به ایدهای تبدیل میکند که ممکن است فراتر از توان هر کشوری باشد، نه فقط اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، با محاسبات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی موجود که به نوبه خود نیازمند شبکهای از حمایت از اتحادهای منطقهای و بینالمللی است.
شکی نیست که ایران در آستانه تبدیل شدن به مهرهای سخت در صفحه شطرنج غرب آسیاست. این نه تنها اسرائیل(رژیم صهیونیستی) بلکه اکثر کشورهای منطقه را نیز نگران کرده است. ایران همواره بهدنبال استفاده از قدرت نظامی خود برای نفوذ استراتژیک بوده است.
اساساً یک هژمونی توسعهطلبانه است؛ بنابراین، خطر افزایش قدرت آن تنها به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) محدود نمیشود و نباید تنها به آن فکر کرد.