بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه الگمینر در یادداشت تازه خود بهقلم «آریل کاهانا» نوشت: در زمستان سال 2013، غربآسیا مجذوب دیپلماسی رفت و برگشتی «جان کری» -وزیر امور خارجه وقت آمریکا- شد و او را بارها و بارها از رامالله به اورشلیم تا امان سفر کرد.
کری در یک ماموریت مهم برای برقراری صلح بین اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و فلسطینیها بود.
در آن زمان به یک مقام آمریکایی گفتم که نگران هستم. گفتم: تاریخ نشان میدهد که تلاشهای صلح در این منطقه با جنگ به اوج خود میرسد، موضع شما چیست؟ این مقام پاسخ داد که «نقشه دومی» وجود ندارد.
این تنها آخرین تلاش بیهوده آمریکاییها برای درک منطقه نبود. مورد دیگر آن شامل عدم حمایت از شاه ایران در دوران دولت کارتر است،
همچنین توهم جورج بوش مبنی بر اینکه سرنگونی صدام باعث ایجاد یک عراق مرفه خواهد شد و اصرار کاندولیزا رایس بر برگزاری انتخاباتی که در نهایت به تصرف غزه توسط حماس انجامید، جز این اقدامات است.
در طول 18 ماه گذشته، جهان شاهد بازی آمریکا در مورد مذاکرات هستهای با ایران بوده است. تهران و غرب هر کدام توپ را به زمین مقابل میاندازند.
ایران یکی از سرسختترین موضوعات در سیاست خارجی آمریکا است. زمان به نفع ایران است، زیرا یک روند طولانی به ایران اجازه می دهد به برنامه هستهای خود ادامه دهد. سطوح غنیسازی قبلاً به سطح خلوص 60 درصد رسیده است. خزانه تهران تا حدی به دلیل افزایش قیمت نفت و سوخت و مصرفی چین، پر شده است و روسیه در حال خرید تسلیحات از ایران بوده است. علاوه بر آن، نظام ایران با تهدید وجودی مواجه نیست.
غم انگیز است که آمریکا یک بار دیگر در الگوی پیگیری صلح که منجر به یک جنگ بالقوه میشود، گیر افتاده است. پاسخ ایرانیها به آخرین پیشنهاد آمریکا مبنی بر اینکه ایران خواهان توافق نیست بلکه فقط از مذاکرات برای خرید زمان استفاده میکند.
ایران پس از شکست مذاکرات آماده است تا به سمت سلاح هستهای حرکت کند. ایرانیها معتقدند تا زمانی که آمریکا نقشه دوم را ارائه کند، ایران به بمب هستهای رسیده است.
بر اساس آنچه در رسانهها گزارش شده، زمان گریز هستهای تهران در حال حاضر چند هفته است. میتوان حدس زد که ایران آنقدر احمق نخواهد بود که دست خود را رو کند. آمریکا با معضل طاقتفرسایی روبرو خواهد شد: پذیرش ایران هستهای یا جنگ خونین با نظام جنایتکار تهران.