loader image

جستجو

The world of blocks

وار آن راکس:
دنیای بلوک‌ها

مرکز مطالعات سورین

چکیده

نشریه «وار آن راکس» در یادداشت خود به بررسی دنیای بلوک‌ها پرداخت و تاکید کرد: پوتین و شی خصومت شدیدی با آرمان‌ها و اصول حاکم بر دموکراسی‌های لیبرال دارند.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه وار آن راکس در یادداشت خود به‌قلم «آرون فریدبرگ» نوشت:‌وحشیگری غیرقابل کنترل روسیه، انزوای این کشور را از دموکراسی‌های صنعتی پیشرفته بیشتر کرده است و بی‌کفایتی نظامی فاجعه‌بار آن، مسکو را به وابستگی روزافزون به پکن سوق داده است.

شوک تهاجم، صفوف ناتو را گسترش داده و همکاری امنیتی بی‌سابقه‌ای را ایجاد کرده است.

در همین حال، امتناع «شی جین پینگـ» از محکوم کردن اقدامات «بهترین و نزدیک‌ترین دوست» خود، سوءظن‌ها را در مورد نیات پکن در پایتخت‌های اروپایی افزایش داده است .

احتمال وقوع جنگ در اقیانوس هند و اقیانوس آرام را افزایش داده و فرصت‌های جدیدی را برای افزایش همکاری استراتژیک آمریکا و متحدان دموکراتیک آن در هر دو منطقه ایجاد کرده است.. درنهایت، حتی با تشدید اختلافات بین شرق و غرب، رویدادهای اخیر رقابت رو به رشد آن‌ها را در جنوب جهانی سرعت بخشیده است.

یک محور اقتدارگرای فشرده، یک ائتلاف دموکراتیک احیاگر، و یک رقابت در حال تشدید در جهان درحال‌توسعه. از میان این سه گرایش، بزرگ‌ترین عدم قطعیت‌ها گرایش دوم را احاطه کرده است.

ادغام منابع آن‌ها و همکاری نزدیک‌تر با یکدیگر، دموکراسی‌ها را قادر می‌سازد تا از منافع مشترک و ارزش‌های مشترک خود دفاع کنند، اما این واقعیت که چنین هماهنگی ضروری است، آن را اجتناب‌ناپذیر نمی‌کند.

از اوایل دوران پس از جنگ سرد، هر دو دولت روسیه و چین بر این باور بودند که با یک هژمون مستکبر و سلطه‌گر آمریکایی روبرو هستند که مصمم است جلوی جاه‌طلبی‌های تجدیدنظرطلبانه آن‌ها را بگیرد و حوزه نفوذ متناسب با قدرتشان را از آن‌ها سلب کند.

جنگ اوکراین به این چرخه شتاب بیشتری بخشیده است، مقاومت دموکراتیک را تشدید کرده و در نتیجه تصورات اقتدارگرایان از تهدید را بیشتر کرده و روابط بین آن‌ها را تشدید کرده است. مسکو اکنون مستأصل بازارها، سرمایه و فناوری چین است، در حالی که پکن بیش از هر زمان دیگری به روسیه نیاز دارد تا توجه دشمنان خود را تقسیم کند و از طریق مسیرهای زمینی امن، غذا و انرژی بیشتری برای آن فراهم کند.

اگرچه منافع مادی مشترک آن‌ها بسیار است، اشتباه است که اشتراک ارزش‌ها و دیدگاه‌هایی را که قدرت‌های اقتدارگرا را به هم پیوند می‌دهد، دست‌کم بگیریم.

پوتین و شی خصومت شدیدی با آرمان‌ها و اصول حاکم بر دموکراسی‌های لیبرال دارند.

آنچه حزب کمونیست چین از آن به‌عنوان «ارزش‌های به اصطلاح جهانی» غرب یاد می‌کند، با احکامی که هر دو نظام کنونی روسیه و چین بر اساس آن‌ها بنا شده‌اند، مخالف است.

برای مقابله با تهدید علیه مشروعیت خود، دو کشور برنامه‌های ایده آل جایگزینی را طراحی کرده‌اند که حاوی آمیزه‌های مختلفی از استبداد، دولت‌گرایی، ملی‌گرایی و همچنین توسل به تاریخ و «ارزش‌های سنتی» است. این کارزارها یکسان نیستند، اما به‌مراتب بیشتر از لیبرالیسم، دشمن مشترک آن‌ها، به یکدیگر شباهت دارند.

همان‌طور که در بسیاری از دوران جنگ سرد دیده شد، دموکراسی‌های بزرگ جهان را می‌توان به‌صورت مثلثی در نظر گرفت که آمریکا در رأس آن قرار دارد و شرکای آن در آسیا و اروپا از شرق و غرب در کنار آن قرار دارند.

تا حدی به لطف جنگ در اوکراین، سه رأس این مثلث همگی قوی‌تر و منسجم‌تر شده‌اند، و اگرچه به درجات مختلف، پیوندهایی بین هر یک از آن‌ها نیز وجود دارد.

اینکه آیا این روندها ماندگار خواهند بود یا خیر، باید دید. به‌رغم نیروهای قوی که دموکراسی‌ها را به هم می‌رسانند، برداشت‌های متفاوت از منافع، محدودیت‌های بودجه، و سیاست داخلی همچنان می‌تواند همگرایی آن‌ها را کند کرده و آن‌ها را از هم دورنگه دارد.

حتی باوجود اینکه جنگ در اوکراین به تقویت بلوک‌های لیبرال و اقتدارگرای مخالف در نیمکره شمالی مربوط است، دوران جدیدی از تشدید رقابت بین آن‌ها برای نفوذ در جنوب جهانی را آغاز کرده است.

مسکو با تهی شدن زرادخانه‌اش و لکه‌دار شدن شهرتش در قدرت نظامی، اعمال نفوذ در کشورهای درحال‌توسعه را دشوارتر خواهد یافت.

در مقابل، استراتژیست‌های چینی این حوزه وسیع را محور برنامه نای خود برای عقب راندن هژمونی آمریکا و غرب و تثبیت کردن کشور خود به موقعیت رهبری جهانی می‌دانند.

از آنجایی که اکثر کشورهای توسعه‌یافته کاهش جمعیت را تجربه می‌کنند و با بدتر شدن روابط چین با دموکراسی‌های پیشرفته، پکن نیاز به یافتن راه نای فروش جدید برای محصولات پایگاه عظیم تولیدی خود دارد.

برنامه ریزان آن ظاهراً امیدوارند که آفریقا و جنوب آسیا روزی به منابع جدید و مهم تقاضا برای صادرات چین و محرک نای تداوم حیات اقتصادی این کشور تبدیل شوند.

گذشته از اقتصاد، پکن به‌وضوح جهان درحال‌توسعه را منبعی برای حمایت در تشدید «رقابت سیستمی» خود با غرب می‌داند و به‌دنبال حمایت از کشورهای فقیرتر برای پیشبرد تفسیر متمایز خود از مفاهیمی مانند حقوق بشر و آزادی اینترنت است.

با کنار گذاشتن مخالفت نای قبلی خود با پایگاه نای خارج از کشور، اکنون به نظر می‌رسد پکن قصد دارد شبکه‌ای از تأسیسات ایجاد کند که می‌تواند از اقیانوس هند و شاخ آفریقا تا سواحل اقیانوس اطلس آفریقا و شاید تا نیمکره غربی گسترش یابد.