بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه جروزالم پست در مقالهای بهقلم «جاناتان اسپایر» نوشت: از زمان آغاز تلاش حوثیها برای کسب قدرت در سال 2014 و مداخله عربستان برای جلوگیری از فاجعه استراتژیک نیروهای طرفدار ایران که به نقطه خفقان در تنگه باب المندب رسیدند، یمن جبهه اصلی نبرد بین ریاض و تهران را تشکیل داده است.
یمن ممکن است دور از اسرائیل به نظر برسد، اما رویدادهای آنجا نیز مستقیماً به اورشلیم مرتبط است.
جنبش انصارالله یا حوثیها ابزار اصلی نظام ایران است. در کنار حزبالله لبنان، به نظر میرسد که آنها ابزار مطلوب تهران برای عملیات استراتژیک هستند که نظام ایران ترجیح میدهد با نیروهای خود انجام ندهد.
بهعنوانمثال، حوثیها ظاهراً مسئول مؤثرترین اقدام استراتژیک جنگی بودند که نظام ایران در نیم دهه گذشته انجام داد:
حمله پهپادی به تأسیسات فرآوری نفت آرامکو عربستان در ابقیق و خریص در روز 14 سپتامبر 2019. این ظرفیت ایران، در مقابل یمن و همچنین در عراق، سوریه، لبنان، نوار غزه و کرانه باختری، ظرفیت برهم زننده ایران در مورد موضوعات منطقه است.
هدف دیپلماسی کنونی عربی این است که ایرانیها را ترغیب کند که با کنار گذاشتن این شیوه فعالیت موافقت کنند تا برای اولین بار در بیش از یک دهه گذشته، امکان بازگشت به چیزی شبیه ثبات در بخشهای کلیدی غربآسیا فراهم شود. بهعنوان بخشی از این توافق، طبق گزارشها، ایران موافقت کرد که ارسال مخفیانه محمولههای تسلیحاتی به حوثیها در یمن را متوقف کند تا روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان از سر گرفته شود.
گزارش روز 9 می دیدهبان حقوق بشر سوریه وابسته به مخالفان، به الگوی فعالیت شبههنظامیان موردحمایت ایران در سوریه، در چارچوب بازگشت کنونی سوریه به حوزه دیپلماتیک عربی پرداخت.
این بازگشت سوریه به عضویت کامل اتحادیه عرب، فرآیندی موازی برای نفع بردن اعراب از ایران است که امارات پیشگام این قضیه بوده و اکنون نیز این روند توسط عربستان آغاز شده است. دیدهبان، با اشاره به تعهدات شفاهی حکومت سوریه به کشورهای عربی در خصوص کاهش (فعالیت) شبههنظامیان مرتبط با ایران در ازای عادیسازی روابط، نوشت که از هماکنون، این تغییرات «فقط اطلاعاتی» است؛ یعنی «حضور کامل» شبههنظامیان همچنان به قوت خود باقی میماند و هیچ عنصری درواقع عقبنشینی نکرده است.