بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در مقاله تازه خود بهقلم «آدام واینستین» نوشت: هفته گذشته، ناظر رسمی افغانستان گزارشی را منتشر کرد که در آن علت سقوط دولت در جریان خروج آمریکا از این کشور را ارزیابی کرد.
این گزارش دلایل فروپاشی دولت افغانستان را در 6 عامل خلاصه میکند:
(1) کابل دیر به خروج آمریکا از این کشور پی برد.
(2) تصمیم برای کنار گذاشتن دولت افغانستان از مذاکرات آمریکا و طالبان، آن را تضعیف کرد.
(3) کابل اصرار داشت که طالبان به جای ایجاد یک نظام جدید در جمهوری ادغام شود.
(4) طالبان مصالحه نمیکند.
(5) «اشرف غنی» -رئیسجمهور پیشین افغانستان- «از طریق یک دایره بسیار گزینشی و باریک از افراد وفادار حکومت میکرد» که دولت را بیثبات نمود.
و (6) کابل تحت تأثیر فساد و بحران مشروعیت بود.
فساد و بحران مشروعیتی که دولت افغانستان با آن مواجه بود، حداقل تا حدی محصول کنفرانس بن بود که در دسامبر 2001 تشکیل شد.
این کنفرانس طالبان را مستثنی کرد و اولین گام در ایجاد یک سیستم حکومتداری متمرکز کابل محور را برداشت، سیستمی ایدهآل برای سیاستمداران فاسد.
اما حماقت بزرگتر، غرور واشنگتن بود که فکر میکرد میتواند به طور مؤثر میان جناحهای افغان میانجیگری نموده یا برندگان را انتخاب کند و نه هر برندهای، بلکه برندگانی که به حقوق بشر، مخالفتها و کثرتگرایی احترام بگذارند.
آنچه به وجود آمد، یک حکومت افغان بود که توانایی حکومت مؤثر را نداشت.
عامل پنجم به خویشاوندی اشرف غنی و دایره درونی وی مربوط میشود. واشنگتن تا حدودی مسئولیت ارتقای غنی به پستش را داشت و مطمئنا نمیتواند ادعا کند که در مورد نقصهای او خبری ندارد.
سفیر «مایکل مک کینلی» که از سال 2013 تا 2016 در افغانستان ابتدا به عنوان معاون سفیر و سپس به عنوان سفیر خدمت کرد، به SIGAR (سرمفتش ویژه برای بازسازی افغانستان) گفت که واضح است غنی «در سرزمین خیالی زندگی میکند» و این را میتوان در اهداف انکشافی او مشاهده کرد.
عوامل سوم و چهارم آشکارا خارج از کنترل واشنگتن بودند. توهم غنی، او را به این باور رساند که طالبان میپذیرد که یک مهره سیاسی در جمهوری تحت رهبری او شود.
جنبش طالبان، به نوبه خود، به وضوح درک کرد که از نظر نظامی دست برتر را در اختیار دارد و از انسجام قوی سود میبرد، که در گزارش SIGAR مستند شده است. از این رو، طالبان ترجیح دادند سر میز مذاکره سازش نکنند.
عوامل یک و دو به هم مرتبط هستند و گسست فزاینده منافع را در روابط واشنگتن با دولت افغانستان در ماههای منتهی به فروپاشی آن، آشکار میکنند.
به راحتی می توان دید که کنار گذاشتن دولت افغانستان از مذاکرات آمریکا و طالبان چگونه مشروعیت آن را در چشم طالبان و مردم افغانستان تضعیف کرد.
هدف اصلی واشنگتن خروج از افغانستان بود و توافق بینالافغانی در بهترین حالت اولویت دوم بود.
کاردار ویژه سابق آمریکا در امور افغانستان، هوگو لورنز به SIGAR گفت: «تنها صحبت کردن با طالبان و کنار گذاشتن متحدانمان حرف طالبان را ثابت کرد: دولت افغانستان دستنشانده ما بود، شما نیازی به صحبت با آنها نداشتید.»