بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه دیپلمات در یادداشت تازه خود بهقلم «الکساندر آلیاسن» نوشت: همکاری بین ایران و چین مسئله جدیدی نیست و از زمان جنگ ایران و عراق (1980-1988) ادامه دارد. دوستی عملگرایانه آنها در طول این جنگ ریشه دوانید و پایههای مشارکت این دو کشور را ایجاد کرد که امروز موقعیت اقتصادی و منطقهای ایران را تقویت میکند و به چین جایگاهی استراتژیک در خاورمیانه میدهد. این امر در چارچوب روابط چین و ایران و چالش چین با برتری آمریکا بسیار مهم است.
نفوذ فزاینده چین همراه با ابتکار کمربند و جاده، پیامدهای استراتژیک عمدهای دارد زیرا پکن به دنبال پیوند دادن منافع اقتصادی، ژئواستراتژیک و امنیتی خود است. رابطه با ایران به چین کمک میکند تا نقاط مورد علاقه خود را افزایش دهد و خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوبی را به یکدیگر پیوند دهد.
با نفوذ فزاینده چین در آفریقا و شرق آسیا، موقعیت تقویتشده این کشور در خاورمیانه ابعاد دیگری به چالش آن با برتری آمریکا و گستردگی جهانی آن اضافه میکند. به ویژه، رابطه چین با ایران یک شراکت استراتژیک است و کلید پیشرفت چین در منطقه است.
بذر روابط مدرن آنها در زمان جنگ ایران و عراق کاشته شد. این جنگ فرصت مناسبی را برای چین فراهم کرد تا در کوتاهمدت و بلندمدت از آن استفاده کند و زمینهای برای رشد اقتصادی و نفوذ سیاسی فراهم کند. جنگ ایران و عراق، همراه با انزوای بینالمللی ایران در آن دوره، چشماندازی را ایجاد کرد که در آن ایران نیاز به همکاری با هر شریکی داشت که هم در شرایط جنگ به کشور کمک کند و هم نیازهای اساسی آن را برآورده کند.
رهبران عملگرای چین از جنگ ایران و عراق برای ورود به بازار بینالمللی تسلیحات استفاده کردند و روابط دیپلماتیک استراتژیک را با بازیگران کلیدی منطقه از جمله ایران تقویت کردند.
هدف سیاست چین به چالش کشیدن جایگاه استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی در منطقه، تقویت ادعای چین برای رهبری جهان سوم و موقعیتیابی خود برای سهم پرسود فرصتهای اقتصادی پس از جنگ بود.
در جریان این جنگ، 12 میلیارد دلار از داراییهای ایران مسدود شد، این کشور در اثر بحران گروگانگیری، تحت تحریمهای آمریکا قرار گرفت و در سطح بینالمللی منزوی شد. روابط نزدیک ایران و چین برای منافع این کشور حیاتی بود.