بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در مطلب خود بهقلم «جان هربست» نوشت: دهه گذشته، عرصه تنش قدرتهای بزرگ بوده است، زیرا پکن و مسکو با وقاحت بیشتری نظم جهانیای را که آمریکا و متحدانش پس از جنگ جهانی دوم ایجاد نموده و بعد از جنگ سرد تعدیل کردند، به چالش میکشند و متأسفانه به نظر میرسد که پیروز این میدان تا اینجا اقتدارگرایان بودهاند.
قدرت رو به رشد اقتصادی چین با گسترش اقتصاد جهانی از طریق ابتکار کمربند و جاده، اقدامات تحریکآمیز جزیرهسازی در دریای چین جنوبی با اصرار فزاینده برای به دست آوردن کنترل بر تایوان همراه شده است.
تجاوز موفق مسکو به گرجستان، تصرف بدون خونریزی کریمه و مداخله موفقیتآمیز در سوریه، پیروزی بزرگی برای روسیه به دنبال داشت.
در این میان، لشکرکشیهای آمریکا در افغانستان و عراق و مداخلاتشان در لیبی و سوریه، نتیجه بدی داشت. خروج از افغانستان یک شکست شرمآور بود.
از طرفی اتحاد ناتو تا حد زیادی تقویت شده است، زیرا آلمان و سایر اعضا متعهد شدند که هزینههای دفاعی را به سطح 2 درصدی که مدتهاست به دنبال آن بودیم، برسانند و ارسال سلاح به اوکراین را افزایش دهند.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد مسکو را قاطعانه محکوم کرد و دو کشور بیطرف فنلاند و سوئد خواستار پیوستن به ناتو شدند.
به عبارت دیگر، غرب و شرکای جهانی آن وحدت و هدف جدیدی پیدا کردهاند.
این تحولات روشن میسازد که نتیجه حمله اخیر مسکو به اوکراین هر چه که باشد، پوتین یک شکست استراتژیک بزرگ را برای خود رقم زده است.
اما حتی بدتر از آن برای کرملین، ارتش متعارف آن، که به طور گسترده تصور میشود دومین یا سومین ارتش قدرتمند جهان بوده، تاکنون در اوکراین شکست خورده است.
تلاش اولیه پوتین برای تصرف کییف و به قدرت رساندن یک حکومت سازگار با شکست مواجه شد و نیروهای او حدود 15 هزار تا 25 هزار تلفات دادهاند.
در این اوضاع غرب به رهبری قوی و خلاق نیاز دارد. آمریکا باید نقش رهبری سنتی خود را ایفا کند. خبر خوب این است که دولت بایدن و اکثریت بزرگ دو حزبی در کنگره قانون Lend-Lease را تصویب کردهاند و روی بسته کمکی 40 میلیارد دلاری کار میکنند که بیشتر آن نظامی است.
اما دولت باید در ارائه تمام تسلیحات مورد نیاز اوکراین، نه تنها برای جلوگیری از پیشرویهای بیشتر روسیه، بلکه برای عقب راندن آنها بهتر عمل کند.