به گزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه «نشنال» در یادداشت تازه خود بهقلم «راغده درغام» نوشت: واشنگتن بیشتر از تهران، از حامیان ابرقدرت آن واهمه دارد. برخی بر این باورند که توافق هستهای مورد انتظار بین ایران و قدرتهای غربی، روسیه و چین، نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی را کاهش خواهد داد. اما کسانی که چنین فکری دارند، پیامدهای بزرگ روابط سهجانبه تهران با مسکو و پکن را نادیده میگیرند. در واقع، طبق نظر یک مکتب فکری، همیشه این احتمال وجود دارد که هرگونه برداشته¬شدن تحریمها علیه ایران در پی این توافق میتواند باعث ایجاد یک درآمد بادآورده مالی شود که تنها پروژهها و جاهطلبیهای این کشور در خاورمیانه را تقویت میکند.
روابط نزدیک ایران با روسیه و چین – که شامل همکاریهای سیاسی، نظامی و اقتصادی میشود – میتواند این کشور را به یک هژمون منطقهای، مصممتر و خشونتآمیزتر در تلاش برای تحمیل سیستم و ایدئولوژی خود در خارج از مرزهایش، بهویژه در عراق، سوریه، و لبنان تبدیل کند.
هفته گذشته، همه بازیگران درگیر در مذاکرات با ایران لفاظیهای خود را افزایش دادند و گامهای راهبردی مهمی برداشتند. مقامات نظامی و غیرنظامی آمریکایی سیاستهای امنیتی جدید در خاورمیانه را فاش و تایید کردند که نیروهای این کشور در منطقه باقی خواهند ماند. آمریکا به متحدان خود در منطقه اطمینان داد و بر توانایی خود برای فرافکنی قدرت فراتر از پایگاه¬های خود جهت مقابله با تهدیدات ایران با استفاده از روشهای «هوشمندانه» تاکید کرد.
تماس بین پوتین و رئیسی، حاوی پیامی بود که نشاندهنده بحث طرفین برای امضای توافقنامهای مشابه پیمان 25ساله ایران و چین است. انتظار نمیرود توافق ایران و روسیه در حد پیمان این کشور و چین باشد، اما پیامدهای جالبی مثلاً در سوریه دارد. روسای جمهور روسیه و ایران توافق کردند که تلاشهای خود را برای تکمیل آن، احتمالا قبل از پایان سال افزایش دهند. این معاهده میتواند سالها ادامه داشته باشد و همکاریهای نظامی، انرژی و سیاسی را پوشش دهد.
ایران از این امر سود زیادی خواهد برد. در واقع، در حالی که پیمان با چین مزایای نظامی و اقتصادی گرانبهایی برای هر دو طرف داشته است (از جمله در زمینه صادرات نفت)، یک توافق جامع با روسیه، دخالت عمیق سیاسی این کشور در خاورمیانه را به همراه خواهد داشت. این میتواند در پروژههای منطقهای ایران مفید واقع شود. برای مثال، نفوذ ایران در سوریه مستلزم همکاری عمیق با مسکو است.
هم ایران و هم روسیه با یک پویایی در حال تغییر در سوریه روبرو میشوند که مشابه سیاست آمریکا و گشایش در داخل کشورهای عربی نسبت به امکان استقبال از سوریه به اتحادیه عرب است. کشورهای عربی با بازگرداندن سوریه، به دستیابی به دو چیز نیاز دارند. آنها میتوانند با نفوذ گسترده ایران در آنجا مقابله و در نتیجه هویت عربی سوریه را حفظ کنند؛ و از ناتوانی جمهوری اسلامی در تامین مالی بازسازی کشور، شرط لازم برای ثبات سوریه، و تقویت پیوندهای اقتصادی منطقهای عربی، سوءاستفاده کنند.
اتفاقا، روسیه ممکن است به کاهش نفوذ ایران در سوریه اهمیتی ندهد. اولویت اصلی این کشور پیگیری هر راهی است که باعث تضمین بیشتر موقعیت و نفوذ اسد شود.
دولت بایدن، رویکرد جامع خود را برای سیاست امنیتی در خاورمیانه، در جریان سخنرانی لوید آستین، وزیر دفاع در گفتگوی منامه در بحرین، آغاز کرد. این سخنرانی، بیانات اخیر فرانک مک کنزی، فرمانده فرماندهی مرکزی آمریکا، در شورای ملی روابط عربی را تکرار میکند، که در آن وی تایید کرد که واشنگتن قصد ندارد به «حضور نظامی دائمی خود در منطقه که بیش از 70 سال تضمین شده است، پایان دهد.»
پیام دولت بایدن در منامه احتمالا بهمنظور اطمینان ¬بخشیدن به شرکای خود در خلیج فارس و پیشنهاد سخاوتمندانهتر است که واشنگتن بهعنوان بخشی از توافق هستهای آتی به زودی به ایران میدهد.
اکنون مشخص شده است که بایدن نه تشدید تنش و نه رویارویی با ایران را میخواهد؛ و هرچه ایران بیشتر خود را در اتحاد با روسیه و چین قرار دهد، احتمال اینکه او این رویکرد را ادامه دهد، بیشتر میشود.