بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه میدل ایست مانتیور در یادداشت خود بهقلم «محمد حنید» نوشت:عربستان و ایران دو قدرت منطقهای در غرب آسیا هستند.
نظام ایران امروز پس از کشته شدن مهسا امینی، زن جوان ایرانی کرد به دست پلیس امنیت اخلاقی، با یک خیزش شدید مردمی مواجه شده است که باعث شد تا دکانهای حقوق بشر در غرب، از زنان ایرانی دفاع کنند.
این رویداد پس از موج دستگیریها، تعداد کشتهشدگان از طرفین و ترس نظام از خارج شدن اوضاع از کنترل، شرایط را برای مراجع مذهبی تهران پیچیده کرد.
رسانهها از جنبش اعتراضی ایران حمایت و طبق معمول وانمود میکنند که حامی حقوق زنان و بشر هستند.
از سوی دیگر، در مورد همان وضعیت سرکوبگرانه حاکم بر پادشاهی عربستان و بقیه دیکتاتوریهای عربی سکوت کرده و بهندرت آن را در چارچوب تسویهحسابهای دیپلماتیک محکوم میکنند.
نظام آخوندها متوجه نشدند که تغییرات جهانی که شناخته شده و با سرعتی نگرانکننده حرکت نموده، خواستههایی را ایجاد کرده است که امروز هیچ نظامی نمیتواند بهطور کامل از آنها چشمپوشی کند، زیرا روزی بلای جانش خواهند شد.
پلیس مذهبی فعال در ایران به ابزار دوران قدیم تبدیل شده است که تنها میتواند باعث افزایش سطح تنش اجتماعی و ایجاد یک وضعیت انفجاری شود، مانند امروز که بهواسطه حادثه مهسا امینی اتفاق افتاد.
در عربستان، نظام با لغو پلیس مذهبی یا گروه امر به معروف و نهی از منکر، بر مطالبات اجتماعی پیشی گرفت و تعداد زیادی از علما و شیوخ بهویژه کسانی که سرزمین دو نفر را محکوم میکردند، در زندانها قرار داد.
مسجدالحرام در پوشش سرگرمی، به سمت غربزدگی میرود. کشور مبالغ هنگفتی را به بهانههای جدید و درخشانی مانند گشایش، رهایی، مدرنیته و دیگر شعارهای دروغین خرج میکند.
دولت سعودی و نظام ایران در داخل بهدنبال مشروعیت سیاسی نیستند که قویترین و بزرگترین مشروعیت است.
ایران با بهرهگیری از حماقت نظامهای عربی سنی به رهبری عربستان که با تمام اطرافیان سنی خود و جنبشهای مذهبی یا سیاسی که بیانگر آن هستند میجنگد، توانست طبقات اجتماعی و ایدئولوژیک وفادار به خود را ایجاد کند.