بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در گزارش خود بهقلم «جورج پاولاکیس» نوشت: در 17 فوریه، رهبران سیاسی، روزنامهنگاران، دانشگاهیان و مقامات دفاعی از سراسر جهان در هتل Bayerischer Hof در آلمان برای کنفرانس امنیت سالانه مونیخ (MSC) گرد هم میآیند.
یک سال پس از حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2022 در سخنرانی «Zeitenwende» اولاف شولز، صدراعظم آلمان، اعلام کرد برنامه خود را حول محور چرخش آلمان به سمت جدی گرفتن موقعیت استراتژیک آن متمرکز خواهد کرد و بهعنوان یک بازیگر امنیتی قابل اعتماد در جهانی که در آن درگیری وجود دارد، ظهور خواهد کرد.
متاسفانه به نظر میرسد آلمان هنوز این برنامه را جدی نگرفته است. این موضوع منعکسکننده این تصور آلمانیها است که روسیه تهدید نظامی مستقیمی برای آلمان ایجاد نمیکند، بر اساس این فرض که همسایگان اروپای شرقی آلمان و آمریکا مانع حمله روسیه به کشورهای عضو ناتو خواهند شد.
اینگونه تفکرات به طور فزایندهای منسوخ شده است. آمریکا در طول زمان منابع نظامی کمتری را به اروپا هدایت میکند زیرا رقابت استراتژیک با جمهوری خلق چین (PRC) تقاضاهای بیشتری را ایجاد میکند.
با توجه به ظرفیت محدود آمریکا برای کمک به اروپا و تعهد مستمر روسیه به آنچه که بهعنوان یک رویارویی نظامی طولانیمدت با ناتو تلقی میکند، ناتوانی آلمان در پذیرش نیاز به Zeitenwende پیامدهای عمدهای برای امنیت اروپا و آلمان دارد.
آمریکا و آلمانیهایی که چالش موجود را درک میکنند، باید تهدید نظامی مستقیمی که روسیه برای خود آلمان ایجاد میکند و عواقب آن را برای امنیت ملی آلمان در صورتی که نتواند به اندازه کافی منابع نظامی خود را تامین کند، به وضوح بیان کنند.
چنین رفتاری در درجه اول منعکسکننده ترکیبی از احساس امنیت کاذب است که همسایگان آلمان پس از جنگ سرد آن را فراهم کردهاند و این واقعیت که در نهایت کشورهای دیگر، از جمله اوکراین، خطرات ناشی از تعامل سیاسی و اقتصادی با روسیه را متحمل شدند در حالی که آلمان از مزایای آن بهره برد.
آلمان همواره منافع ملی خود را در اولویت قرار میدهد، حتی زمانی که این منافع با شرکای اتحادیه اروپا و متحدان ناتو در تضاد بود.
بهعنوان مثال، آلمان یورو را به گونهای شکل داد که از اقتصاد صادرات محور خود به بهای ضرر شرکای اروپایی کمتر توسعهیافتهاش حمایت کند و بحران یوروزون را پیش از اعمال تدابیر ریاضتی سختگیرانه بر کشورهای بدهکار تشدید کرد.
این کشور همچنین به طور یکجانبه مرزهای خود را در طول بحران مهاجران در سال 2015 باز کرد. زمانی که آلمان فرصتی برای پیشبرد منافع ملی خود دید، این کشور حاضر شد آنها را دنبال کند، حتی به هزینه ضرر همسایگانش.
با این حال، از ماه فوریه، غیرممکن است که به طور معتبر استدلال کنیم که روسیه تهدید نظامی مستقیمی برای آلمان، بقیه اروپا و ناتو ایجاد نمیکند
. با این حال، بیشتر آلمانیها متقاعد نشدهاند.
نظرسنجی اخیر بنیاد کوربر نشان میدهد که 68 درصد از آلمانیها نمیخواهند آلمان نقش رهبری نظامی در اروپا را ایفا کند و تنها 22 درصد روسیه را یک تهدید نظامی بزرگ برای امنیت آلمان میدانند.
با این حال، در آن سوی اقیانوس اطلس، 66 درصد از آمریکاییها روسیه را یک تهدید نظامی بزرگ برای آمریکا میدانند که نشان میدهد اراده سیاسی میتواند بر دورافتادگی جغرافیایی غلبه کند.
بسیاری از آلمانیها هنوز جنگ روسیه و اوکراین را چیزی میدانند که «آنجا» اتفاق میافتد، از این رو، رواج بحثهایی که بر تشدید تنش هستهای متمرکز شدهاند، بهعنوان یکی از معدود راههایی است که میتواند به ورود آلمان به درگیری منجر شود.
همانطور که ژنرال کریستوفر کاولی، فرمانده عالی متحدان ناتو در اروپا، اخیراً گفت: «ویژگی اصلی و کاهش ناپذیر جنگ، قدرت سخت است و چیزی است که نتیجه نبرد را مشخص میکند» رهبری نظامی آلمان در اروپا مستلزم آن است که به اندازه کافی توانمندیهای قدرت سخت مورد نیاز کشوری با اندازه و قدرت اقتصادی خود را تامین کند.