اما این آزمایش همچنین پاسخی منطقی به چندین دهه تحریکات آمریکایی است. و اگر این تحریکات به پایان نرسد، مطمئناً رقبایی مانند چین حتی میتوانند سلاح و موشک هستهای قویتر تولید کنند.
اصطلاحی به نام «رقابت تسلیحاتی» برای این تشدید رفت و برگشت هستهای وجود دارد.
«دمیتری سواستوپولو» و «کاترین هیل» -روزنامهنگاران فایننشال تایمز- ابتدا از آزمایش سیستم احتمالی بمباران مداری فرعی، یا «فب» در ماه آگوست خبر دادند. همانطور که از نامش پیداست، فب مانند یک موشک بالستیک قارهپیمای سنتی پرتاب میشود و سپس قبل از دور شدن از مدار، پس از مدتی کوتاه در مدار کوتاه اما ثابتی قرار میگیرد.
جایی که یک موشک بالستیک قارهپیمای سنتی به طور مختصر از جو خارج میشود و به طور پیشبینی شده به سمت هدف خود حرکت میکند – در قطب شمال، مانند موشک بالستیک قارهپیمای شوروی یا چینی که به سمت آمریکا حرکت میکند – فب در واقع به اندازه کافی در مدار میماند که بسته به شرایط آن مسیر، میتواند از هر جهتی به سمت هدف حرکت کند. از آنجا که بسیاری از قویترین رادارهای استراتژیک ثابت هستند و بنابراین، فقط در یک جهت قرار دارند، فب پتانسیل بالایی برای حمله پنهانی اتمی دارد. فب همچنین نسبت به موشک بالستیک قارهپیما، از پایداری و دوام بیشتری برخوردار است، زیرا میتواند به سمت هدف خود در امتداد محوری که در آن ضعیفترین دفاع ضدموشکی دشمن است، حرکت کند. چین این کار را انجام داد و کارهای دیگری را نیز انجام خواهد داد، زیرا آنها میخواهند توانا باشند.
«جفری لوئیس» -کارشناس کنترل تسلیحات در مؤسسه مطالعات بینالمللی میدلبری در کالیفرنیا- میگوید که چین از قابلیت حمله دوم مطمئن برخوردار است و وقتی به مدرنسازی هستهای و دفاع موشکی ما نگاه میکند، متوجه میشود که باید قابلیتها را افزایش دهد.
در اصطلاح هستهای، «قابلیت حمله دوم»، موشکهای هستهای هستند که یک کشور پس از حمله اولیه اتمی دشمن شلیک میکند. برخورداری از قابلیت حمله دوم برای بازدارندگی متقابل بسیار حائز اهمیت است. یک متجاوز احتمالی هستهای باید باور داشته باشد که در صورت حمله تهاجمی اتمی، نمیتواند خیلی سالم مانده و دوام آورد. برای جلوگیری از حمله، متجاوز باید باور داشته باشد که ضربه دوم ویرانگری را متحمل خواهد شد.
ارتش آمریکا از سال 2002 صدها میلیارد دلار برای توسعه سلاحهای ضدموشکی زمینی و دریایی پیشرفتهتر و پیچیدهتر هزینه کرده است. آخرین سامانههای دفاع موشکی حتی ممکن است قادر باشند موشکهای بالستیک قارهپیمای سطح پایینتر و کندتر را سرنگون کنند. دولت جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا، این کشور را از پیمان موشکهای ضد بالستیک 1972 خارج نمود و هزینههای دفاع موشکی را به منظور توسعه دو برابر کرد. سلاحهایی که میتوانند یک تنه، سلاحهای هستهای کره شمالی را متوقف کنند. دولتهای پی در پی به صرف هزینههای بالای دفاع موشکی ادامه دادهاند. اما همین دفاع موشکی، در حالی که در کل غیرقابل اعتماد است، میتواند کارایی موشکهای روسیه و چین را نیز تهدید کند. با این کار، دفاع موشکی بازدارندگی متقابل را تضعیف میکند، که از دهه 1950 مانع از آن شده است که قدرتهای اتمی پیشرو در جهان یکدیگر را به فراموشی بسپارند و در نتیجه، کل کره زمین را ویران کنند.