«این» موضوع شامل اعزام صدها هزار سرباز میشود همان طور که در اوج حملات به عراق و افغانستان اتفاق افتاد تا این که در کارزار ضد شورش اعتماد مردم به دست بیاید. ارتش آمریکا به مدت 20 سال به منظور ایجاد یک دموکراسی متکی به نمایندگان مردم یا حداقل ایجاد یک دولت فراگیر و اهل مدارا سربازگیری کرد
با این حال، تجربه میدانی پنتاگون تاثیر ماندگاری بر دکترین نظامی خواهد گذاشت به نحوی که این تجربه فرماندهان آینده آن را شکل خواهد داد. این تجربه حتی بر محورهایی هم تاثیر خواهد گذاشت که بر آنها تمرکز میشود و بسیاری این محورها را برای وزارت دفاع به عنوان حوزه راحت «رقابت بین قدرتهای بزرگ» در مکانهایی نظیر آسیا میدانند.
شاید سیاستمداران مشتاق باشند صفحه مربوط به جنگهای سرکش ضد شورش نظیر اتفاقات بعد ویتنام را پشت سر بگذارند اما فرماندهان نظامی میفهمند که امکان دارد مجبور به جنگ دیگری نظیر این جنگها در آینده بشوند.
«فردریک کاگان» معمار افزایش نیروهای آمریکا در عراق و همکار ارشد در موسسه محافظهکار آمریکن اینترپرایز میگوید: «من نمیخواهم محور آسیا و رقابت قدرتهای بزرگ را در آنجا دست کم بگیرم چرا که تهدیدی در آنجا هست اما شور و شوق دولت فعلی و قبلی در مورد این تهدید حاکی از تمایل به شرکت در آن نوع جنگهایی است که میتوانیم درگیر آن بشویم.»
او میگوید عملیات ضد شورش در پی ویتنام و دوباره با خروج شکوهمندانه آمریکا از افغانستان، بیشک «کاملا از مد» افتاده است «اما این اسطوره آمریکایی است که میگوید همیشه این ما هستیم که انتخاب میکنیم وارد چه جنگی بشویم.»
شکستها در افغانستان این هفته در کاپیتول هیل (کنگره) مورد موشکافی قرار میگیرند و وزیر دفاع «لوید آستین» و ژنرال «مارک میلی» -رییس ستاد مشترک ارتش- در روزهای سهشنبه و چهارشنبه در برابر نمایندگان مجلس سنا و کمتیه نیروهای مسلح مجلس نمایندگان شهادت میدهند. در حالی که شکست ملتسازی با اتکا به ارتش موضوعی عیان و آشکار است اما هنوز بحث و جدلهای معمول بر سر این موضوع جریان داد که برتری قدرت ارتش آمریکا در کجاست. البته تجربه افغانستان درسهایی هم به دشمنان آمریکا میدهد.
سرهنگ بازنشسته «جان ناگل» به نگارش کتابچه راهنمای عملیات ضد شورش ارتش کمک کرده و حالا استاد مدعو امنیت ملی در کالج جنگ ارتش آمریکا در شهر کارلایل از ایالت پنسیلوانیا است. او میگوید که پنتاگون «همیشه خواهان ورود به جنگهای سریع، شدید و تعیینکننده است». ارتش آمریکا در این زمینه بینظیر است.
اما به همین دلیل، فرماندهان نظامی که در میادین جنگ عراق و افغانستان بزرگ شدهاند به خوبی میدانند «دشمنان زیرک ما عمدتا در نتیجه موفقیتهای نظامی متعارف ما، جنگها را به نحوی پیش میبرند که آهسته، طاقتفرسا و بیفرجام باشند. این جنگها شبیه به ویتنام و دورههای ضد شورش در عراق و افغانستان تا جنگ جهانی سوم با چین خواهند بود.»
به نظر میرسد که فرماندهان نظامی میخواهند کتابچه راهنمای نبردهای میدانی ضد شورش را در طبقات فوقانی بگذارند و مثل بعد از جنگ ویتنام، تا مدتی سراغ آن نروند. دکتر ناگل میافزاید: «اصلیترین چیزی که به فکر من خطور میکند این است که ما دیگر علاقهای به نبردهای ضد شورش نداشته باشیم اما آیا این بدان معناست که این نبردها دیگر سراغ ما نمیآیند».
کمیته نیروهای مسلح سنا در گزارش 2020 آینده نیروی دفاعی هشدار میدهد که چین «مهمترین تهدید برای امنیت اقتصادی و ملی آمریک طی 20 تا 30 سال آینده است».
روسیه به دلیل زرادخانه هستهایاش و اقدامات فعلی برای تضعیف حکومتهای دموکراتیک غربی «فوریترین تهدید است».
این بدان معناست که بودجه نظامی باید در حوزههایی نظیر موشکهای دوربرد و دفاع موشکی و همچنین، هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی افزایش یابد. گزارش نیروی دفاعی میگوید: «این موارد تاثیر گستردهتری بر امنیت ملی خواهند داشت» زیرا «باختن در رقابت با چین خطرات مهم اقتصادی، سیاسی و اخلاقی برای آمریکا به دنبال خواهد داشت».
با این حال و با وجود اولویتهای این محور، فرماندهان پنتاگون همچنان با طیفی از تهدیدهای جهانی و مسئولیتها روبرو خواهند بود.
برای مثال، سخنگوی کاخ سفید در جریان یک کنفرانس خبری عادی با پرسشهایی از این موارد روبرو شد: گزارشهای مربوط به آزمایش موفقیتآمیز کره شمالی در پرتاب یک موشک کروز دوربرد؛ پاسخگویی در مورد حمله پهپادی به یک فعال دولت اسلامی که باعث کشته شدن اتفاقی غیرنظامیان از جمله کودکان شد؛ چشمانداز عملیاتهای ضد تروریسم در آفریقا؛ واکنش به شیوع سرخک در میان مهاجران افغان؛ مشارکت گارد ملی در تظاهراتی به حمایت از آشوبگران ششم ژانویه کاپیتول هیل و نگرانیها بابت نیرویهای ویژه گینه که توسط کلاهسبزهای آمریکا آموزش دیدهاند و کودتای نظامی علیه دولت خود را به راه انداختند.