بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشنال اینترست در یادداشت خود بهقلم «دیویدآکس» نوشت: مطالعات 2020 موسسه رند یادآور این موضوع است که محاسبات تغییری نکرده است. اگر آمریکا به دنبال ممانعت از جنگ و افزایش نفوذش است، بهترین کار این است که خودروهای زرهی را دائماً نزدیک به مناطق جنگ احتمالی مستقر کند.
نیروهای سنگین زمینی بهترین مانع بروز جنگ و افزایش کلی نفوذ کشور در پس یک بحران هستند.
اما نیروهای سنگین از جمله خودروهای زرهی نظیر تانکها به علاوه توپخانه و سامانههای پدافند هوایی باید صرفا در نزدیکی یک منطقه درگیری و نه در آن منطقه مستقر شوند.
گزارش رند تاکید بر حکمت اقدامات ارتش آمریکا دارد که دائما سعی میکند نیروهای سنگین بیشتری را در اروپا مستقر کند. در همین راستا، این مطالعه یادآوری میکند که بازدارندگی متعارف آمریکا در اروپا حتی بعد از تقویتهای فعلی هم ناکافی است.
رند توضیح داد: «نتایج تجزیه و تحلیلها شواهد یکدستی از تاثیر بازدارندگی نیروهای سنگین زمینی و توانمندیهای دفاع هوایی را ارائه میدهند، مخصوصا وقتی که از آنها در یک عرصه کلی مورد نظر استفاده شود و این لزوما به معنای خطوط مقدم از درگیریهای بالقوه نیست.»
رند افزود: «هر چه نیروها بیشتر حرکت داده شوند، شواهد کمتری از بازدارندگی آنها دیده میشود. این نتیجهای ممکن است زیرا حرکت دادن نیروها گویای سطح کمتری از تعهد بلندمدت آمریکا است یا احتمالا به این دلیل است که سنجش تاثیرات آنها خیلی مشکل میشود.»
برای ایجاد توازنی بین بازدارندگی در برابر تحرک نیروها باید پایگاههای نیروهای زمینی در کشورهایی باشد که در همسایگی کشورهایی با بالاترین حد از امکان بروز جنگ هستند.
رند خاطرنشان کرد: «وقتی نیروهای آمریکا به خصوص نیروهای سبک زمینی در داخل مرزهای متحدین و شرکا و برای امور دفاعی مستقر میشوند به جای این که در نزدیکی کشورهایی باشند که در معرض تهدیدهای گسترده هستند، درگیر مناقشات فزاینده مربوط به نظامیگری میشوند.»
«استقرار قشون در وضعیت بحرانی» به معنای به کارگیری نیروها در کوتاهمدت و در پاسخ مستقیم به یک تهدید نظامی قریبالوقوع است و میتواند مانع از بروز جنگ بشود اما رند متوجه شد که گرایش به ترک آن کشور باعث نمیشود تا وضعیت بهتر از قبل بشود.
به گفته این اندیشکده، حفظ نیروهای سنگین در پایگاههای دائمی و نزدیک به مناطق درگیری از نظر استراتژیکی و برای بازدارندگی منفعت بیشتری دارد.
یافتههای رند با دیگر مطالعات از تجربه اخیر ارتش سازگاری دارد.
چندین دهه است که ارتش نیروهای سنگین را در اروپا برای دفاع در مقابل اتحاد جماهیر شوروی و بعد روسیه نگه داشته است. سطح نیروها به دنبال پایان یافتن جنگ سرد به سرعت کاهش یافت اما از اواخر 2012، ارتش چهار تیپ در اروپا داشت که دو تای آنها تیپهای زرهی بودند.
دولت باراک اوباما در سال 2011 با کنگره بر سر سقف بدهیها مشاجرهای داشت که منجر به قانون کنترل بودجه و «جذب و تصفیه» خودکار بودجه شد و دولت نیز به دنبال آن دو تیپ زرهی از نیروهای مستقر در اروپا کم کرد. نیروهای دائمی مستقر در اروپا از 40 هزار نفر به حدود 25 هزار نفر کاهش یافتند. یک هنگ با 300 نفربر زرهپوش تنها نیروی مکانیزه دائمی آمریکا در اروپا بود. تیپ 173 هوابرد ارتش نیز در این قاره مستقر است.
روسیه در سال 2014 به اوکراین حمله کرد. پنتاگون در واکنش به آن تلاش کرد تا قدرت جنگی خود را به اروپا بازگرداند. دولت اوباما میلیاردها دلار از بودجه را صرف استقرار موقت نیروها در اروپا تحت نظارت برنامه اطمینان مجدد به اروپا کرد.
ارتش اخیرا یک گردان از پرتابگرهای موشکی را به اروپا بازگردانده است. قرار بود که گردان دوم در سال 2020 به آن بپیوندد که نیروی آماده به خدمت در این مرحله به 18 پرتابگر موشکی در این قاره میرسد.
همچنین ارتش هر بار یک تیپ زرهی را موقتا و به صورت دروهای 9 ماهه در اروپا مستقر میکند. یک تیپ زرهی معمولی متشکل از 90 تانک ام1 و 130 خودروی جنگی ام-2 و حدود 18 توپ خودکششی هویتزر ام-109 میشود. اما این مقدار کافی نیست.