بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه نشنال ریویو در یادداشت تازه خود به بررسی انتقاد شدید «الیوت آبرامز»- نماینده امور ایران در دولت دونالد ترامپ- از رویکرد دولت بایدن در قبال تهران، نوشت: به لطف «آیتاللهها»، دستیابی به یک توافق وحشتناک هیچگاه قطعی نبود. درخواستهای آنها به حدی زیاده خواهانه بود که حتی مذاکرهکنندگان سه کشور اروپایی و بایدن هم نمیتوانستند آن را بپذیرند؛ اما اکنون به طور روز افزونی به نظر میرسد که آمریکا بزودی به توافقی دست مییابد که بر اساس آن ایران در ازای دریافت میلیاردها دلار به دنبال لغو تحریمهایش تنها با انجام دادن یک کار موافقت میکند، اقدامی مانند متوقف کردن غنی سازی اورانیوم تاسطح 60 درصد.
سفر اخیر مقامات کره جنوبی به وین از آن خبر میدهد که آزادسازی هفت میلیارد دلار ایران گام نخست خواهد بود. گام دوم هم احتمالاً لغو همه تحریمهایی است که ضد صادرات نفت ایران اعمال میشود و به این کشور اجازه میدهد خیلی سریع فروش نفت خود را به چین و دیگر کشورهای آسیایی افزایش دهد.
حدس من این است که در ازای متوقف شدن غنی سازی اورانیوم ایران تا سطح 60 درصد، تقریباً همه تحریمهای آمریکا ضد این کشور لغو خواهد شد.
این توافق «کم در ازای کم» یک توافق وحشتناک خواهد بود. در واقع باید آن را «کم در ازای زیاد» خواند، زیرا ایران امتیاز اندکی میدهد و امتیاز زیادی دریافت میکند. در این توافق اقدامات ایران در زمینه تضعیف آژانس بینالمللی انرژی اتمی و جلوگیری از انجام شدن بازرسیهای جدی نادیده گرفته میشود.
این توافق از امتناع ایران برای پرداختن به ابعاد نظامی برنامه هستهای این کشور در گذشته که کاملاً بدیهی هستند و بایگانی هستهای که اسرائیل(رژیم صهیونیستی) آن را به سرقت برده بود، صحت آن را تأیید میکند و هنوز هم وجود دارد، چشم میپوشد. در این توافق به استفاده ایران از نسل جدید سانتریفوژها توجهی نمیشود و قطعاً به ایران اجازه داده میشود به غنی سازی با خلوص بیشتر از 3.67 درصد که در توافق باراک اوباما در نظر گرفته شده بود، بپردازد.
این توافق میلیاردها دلار – احتمالا دهها میلیارد دلار – در اختیار حکومت ایران قرار میدهد تا به عنوان مثال از آنها برای براندازی در عراق و در جنگ یمن و برای حمایت از حماس و حزبالله استفاده کند.
حال این پرسش مطرح است که دولت بایدن چگونه میتواند از چنین توافقی دفاع کند. بله با استفاده از ترامپ.
این هفته «نشریه پولیتیکو» یکی از مطالب خود را اینگونه آغاز کرد. کاخ سفید روز چهارشنبه به دنبال آن بود که آنچه درباره توافق هستهای در واشنگتن گفته میشود، بازنویسی و تأکید کند که به دلیل تصمیم دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، مبنی بر خارج شدن از این توافق بود که اکنون ایران در آستانه دستیابی به بمب اتم قرار دارد.
به عبارت دیگر «ما هیچ انتخاب دیگری نداریم.» آنها خواهند گفت، شاید شما از این توافق راضی نباشید اما آمریکا چاره دیگری نداشت.
میتوان انتظار داشت که این مطلب را از کاخ سفید، وزارت امور خارجه، سیانان، نیویورک تایمز و غیره بشنویم، اما اشتباه است. کارزار اعمال فشار حداکثری و تحریمهایی که در سال 2018 اجرای آنها آغاز شد و تا پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ ادامه یافت، تأثیر مخربی بر اقتصاد ایران داشت.
به گزارش «موسسه صلح آمریکا» ایران در سال 2016 از صادرات نفت 41 میلیارد دلار و در سال 2017، 53 میلیارد دلار به دست آورد. اما از مارس 2019 تا مارس 2020 این رقم تنها هشت تا 9 میلیارد دلار بود و پارلمان ادعا میکند که در شش ماه بعد یعنی از مارس تا سپتامبر 2020 ایران تنها 205 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است.
در سال 2020 ارزش ریال ایران در برابر دلار آمریکا 49 درصد کاهش یافت و در سال 2018 میزان تورم 30 درصد و در سال 2019، 40 درصد اعلام شد. علاوه بر آنکه به گزارش بیبیسی ازسرگیری تحریمهای آمریکا در سال 2018 به ویژه تحریمهایی که ضد صادرات نفت، کشتیرانی و بخش مالی ایران اعمال میشد، منجر به کاهش سرمایهگذاریهای خارجی در این کشور شد و از همه مهمتر به گزارش صندوق بین المللی پول، بین سالهای 2018 و 2020 ذخایر ارزی در دسترس ایران از 122.5 میلیارد دلار به چهار میلیارد دلار تقلیل یافت.
دولت بایدن میتوانست این فشار را تا زمانی ادامه دهد که حکومت ایران تحت تاثیر بحران اقتصادی با توافق بهتری موافقت کند. اما گروه بایدن تصمیم گرفت رویکرد دولت اوباما را اتخاذ کند و پای در راه دستیابی به توافقی قرار داد که به تخلفات ایران پاداش میدهد و آن را روز به روز به دستیابی به سلاح هستهای نزدیکتر میسازد.