بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه سایفر بریف در مقاله تازه خود بهقلم «والتر پینکوس» نوشت: بهبود توانایی آمریکا برای بازدارندگی و مقابله با استفاده محدود از بمب اتم در یک درگیری منطقهای تنها و مهمترین چالشی است که در استراتژی هستهای امروز، آمریکا با آن مواجه هست؛
سناتور «آن گوس کینگ» در ابتدای جلسه اینگونه گفت که چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که درگیری متعارف با یک دشمن نزدیک، یا درگیری بین دو دشمن مسلح به سلاح هستهای تشدید نمیشود؟
و آنها استفاده از سلاحهای هستهای را در دستور کار قرار نمیدهند و سپس به تبادل هستهای گستردهتر تبدیل نمیشود؟
این یک نگرانی بسیار جدی است که کسی هم نمیتواند تضمینکننده منع استفاده از سلاح هستهای باشد و این خطر همواره وجود دارد.
از آنجایی که روسیه و آمریکا هر کدام دارای تسلیحات هستهای استراتژیک هستند که میتواند سرزمین یکدیگر را از بین ببرد، تنها راه استفاده از این سلاحها پس از یک جنگ متعارف خواهد بود، مانند آنچه در حال حاضر در اوکراین اتفاق میافتد؛
اگر روسیه در حال شکست بود، چه چیزی پوتین را از دستور استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی کم بازده که روسیه تعداد زیادی از آنها را در اختیار دارد، منصرف خواهد کرد؛
و این مسئله تشدید سلاحهای استراتژیک را میتواند بهدنبال داشته باشد، بنابراین یک بازدارندگی در برابر هرگونه استفاده اولیه از سلاحهای تاکتیکی در میدان جنگ برای جلوگیری از استفاده نهایی از سلاحهای استراتژیک مورد نیاز است.
استراتژی و دکترین هستهای روسیه ریشه در این فرض دارد که بعید است استفاده محدود از سلاحهای هستهای در صحنه نبرد به تبادلات داخلی در مقیاس بزرگ تبدیل شود، اگرچه من معتقدم روسها مطمئن نیستند که میتوانند از تشدید غیرقابل کنترل این تبادلات و پیامدهای تشدید شونده بعد آن جلوگیری کنند.
تسلیحات هستهای تاکتیکی روسیه در میدان نبرد دو نقش دارند؛ اول، از طریق استفاده محدود از سلاحهای هستهای در صحنه، مجبور کردن یا پایان دادن به شرایط قابل قبول روسیه، در صورت امکان و دوم شکست ناتو در یک مقیاس بزرگ؛
حملات هستهای در صورت لزوم، همان چیزی است که نیازمندیهای نیروی روسیه برای هزاران سلاح هستهای در نیروهای متعارف خود تعبیه کرده است.
یک کاپیتان ارتش آمریکا که فرماندهی واحد هستهای را بر عهده داشت به من گفت که سلاحهای هستهای برای جلوگیری از تجمع تانکهای شوروی و پیمان ورشو برای حمله به ناتو وجود دارد؛
با این حال، از آنجایی که به او اختیارات استفاده از آن داده نمیشد، تنها برنامه عملیاتی واقعی او این بود که در صورت تهاجم، کل واحد را جمعآوری کند و به سمت داخل آلمان غربی حرکت کند.
البته که اگر یک سلاح هستهای تاکتیکی به زمین بخورد، مانند حادثه نیروگاه هستهای چرنوبیل خواهد بود، جایی که 37 سال بعد پاکسازی کامل تشعشعات اتفاق نی افتاده است و هیچکس در منطقه تا شعاع 37 مایلی نمیتواند زندگی کند.
با در نظر گرفتن میزان تخریب شدید و خسارتهای جبران نشدنی یک سلاح هستهای، یا باید بتوان استفاده از آن را بهطور مطلق و تضمینی منع کرد یا اجازه استفاده آن برای کنترل و یک جنگ متقابل وجود داشته باشد.