بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه هاآرتص در یادداشت تازه خود بهقلم «چاک فریلیک» نوشت: حران اوکراین یک موقعیت بدون برد برای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) است که بین آمریکا و روسیه گرفتار شده است. اما تأثیر این بحران بر امنیت ملی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) بسیار فراتر است.
اوکراین در درجه اول به عنوان یکی از مکانهایی است که کشتارهای وحشتناک جنگ جهانی دوم را در خود دیده، جایی که جنایات هولوکاست هم در آن رخ داده است. اوکراین کشوری است که رئیسجمهور یهودی آن یک بازیگر و کمدین سابق است.
اخبار تلویزیون اسرائیل(رژیم صهیونیستی) مختصرترین مطالب را به بحران اوکراین اختصاص میدهد.
با این حال، برخلاف لاس وگاس، آنچه در کییف، پایتخت اوکراین اتفاق میافتد، به این کشور بسنده نمیشود. رویدادهای اوکراین نه تنها برای نظم بینالمللی، بلکه برای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و کل غرب آسیا اهمیت زیادی دارد.
حل و فصل این بحران را بدون حضور روسیه و تضعیف غرب و آمریکا نمیتوان متصور شد. روسیه مواضعی را اتخاذ کرده است که احتمالا نمیتواند از آنها عقبنشینی کند و در عین حال غرب هم نمیتواند این مواضع را بپذیرد.
به نظر میرسد «ولادیمیر پوتین» -رئیسجمهور روسیه- مصمم است نظم جهانی پس از جنگ سرد را بازسازی و جایگاه جهانی و حوزه نفوذ این کشور را دوباره تقویت کند.
آمریکا که دستخوش جنجالهای داخلی خود شده است، به دنبال این بوده که توجه خود را به امور خارجی و عمدتاً به مهار چین معطوف کند، نه روسیهای که در حال پیشرفت است.
پاسخ غرب به آنچه که بایدن «بزرگترین حمله بعد از جنگ جهانی دوم» نامیده نیز نشان دهنده قدرت و جدیت کشور وی در خصوص این بحران نیست.
بحران اوکراین برای چین یک پیروزی محض است، چینی که در پایان دادن به «هژمونی آمریکا» در نظم بینالمللی همهدف است. با این حال، تجدید حیات سریع روسیه ممکن است بیش از تصورات باشد. اکنون یک نظم جهانی سه قطبی به وجود آمده، این در حالی است که چینیها انتظار یک جهان دو قطبی را داشتند که در آن روسیه یک نقش حمایتی کوچک را دارد. آینده نظم پساجنگ سرد و اتحاد غرب به ندرت در معرض چنین خطری قرار گرفته است.
برای ایران، زمان وقوع بحران اوکراین، درست زمانی که مذاکرات هستهای قرار بود به نقطهای حساس برسد، مساعدتر از این نمیشد. این بحران توجهها را از ایران و موضوع هستهای این کشور منحرف کرد و به آمریکا و تروئیکای اروپایی هم توانایی کمتری برای اتخاذ مواضع سخت علیه این کشور داد. در عین حال این بحران به ایران فرصت بیشتری داد تا مذاکرات را به تعویق بیندازد و توسعه برنامه هستهای خود را ادامه دهد. شیطان بزرگ اکنون برای ایران کوچکتر به نظر میرسد.
توافق هستهای جدید ممکن است یکی از قربانیان بحران اوکراین شود. تمایل محدود دولت تندرو جدید ایران برای دادن امتیاز، بسیار کاهش خواهد یافت و عزم این کشور برای بیرون راندن آمریکا از عراق، سوریه و منطقه تقویت خواهد شد.
روسیه خشمگین که از اعمال تحریمهای سنگین آمریکا هوشیار است، تمایل کمتری دارد تا ایران را برای دستیابی به سازش هستهای تحت فشار قرار دهد. در نتیجه، پیامدها برای امنیت ملی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و امنیت منطقه بسیار گسترده خواهد بود.
بحران اوکراین باعث خواهد شد که علاقه کشورهای جهان و منطقه به مسئله فلسطین کاهش یابد. این امر حیات اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را در کوتاهمدت آسانتر میکند، اما مطمئناً برای پیشرفت به سوی حل و فصل مهمترین چالش امنیت ملی این رژیم مساعد نیست.
اگر همانطور که انتظار میرود، روسیه قبل از حمله واقعی به اوکراین، یک کارزار سایبری بزرگ علیه این کشور به راه بیندازد، اسرائیل(رژیم صهیونیستی) چیزهای زیادی برای یادگیری تواناییهای سایبری آیندهاش، چه تهاجمی و چه دفاعی، خواهد داشت. حملات سایبری روسیه علیه اوکراین، بر روابط اسرائیل با اوکراین تاثیر منفی خواهد گذاشت.
بحران اوکراین، اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را در موقعیت بدون برد قرار میدهد. وابستگی تقریباً کامل این کشور به آمریکا بار دیگر مشخص شد. اسرائیل(رژیم صهیونیستی) نمیتواند از آمریکا حمایت نکند.
با این حال، اسرائیل(رژیم صهیونیستی) همچنین نمیتواند با روسیه بیگانه باشد، زیرا روسیه میتواند عملیات هوایی خود در سوریه و فراتر از آن را محدود کند و حداقل همکاری جزئی دو کشور در موضوع هستهای ضروری است.