بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه هاآرتص در یادداشت خود به قلم« یوسی ملمن» نوشت: درآمد ناخالص ایران از فروش نفت در ماه گذشته بالغبر 90 میلیون دلار بوده است. که این شامل مجموعاً حدود 1 میلیارد دلار میباشد که برای سال 2021 بهدستآمده است. که برابر با بودجه سالانه حزبالله است. برای نظام ایران این مبلغ درآمدی خوبی است برای اصلاح اقتصاد آسیبدیده. به دنبال فشارهای آمریکا، چند ماه پیش اسراییل (رژیم صهیونیستی) حمله به نفتکشهای ایرانی حامل نفت به سوریه را پس از تقریباً سه سال متوقف کرد. حدود 60 درصد نفت ایران به چین میرود، حدود یکچهارم به مقاصد نامعلوم قاچاق میشود و بقیه عمدتاً به ونزوئلا و سوریه فروخته میشود. آنچه باید برای تصمیمگیران در اورشلیم بیشتر نگرانکننده باشد این واقعیت است که حتی امارات متحده عربی نیز هیچ ابایی از خرید نفت ایران ندارد.
گروهی که این موضوعات را ردیابی، هشدار و گزارش میدهد، یک سازمان غیرانتفاعی به نام متحد علیه ایران هستهای (UANI)، که یک سازمان آمریکایی با حضور بینالمللی است میباشد. مدیران و اعضای آن شامل سفرای سابق، سناتورها و مقامات ارشد سیا هستند. اسرائیل(رژیم صهیونیستی) تنها یک نماینده در این گروه دارد که «اوتامیر پاردو» -رئیس سابق موساد- است.
سالهاست که این سازمان خواستار تشدید محاصره اقتصادی و دیپلماتیک علیه ایران است درحالیکه این کشور به پیگیری خود برای دستیابی به توانمندی هستهای ادامه میدهد.
مسئله ضروری اجرای سیاستهایی است که خود دولت آمریکا اتخاذ کرده است.
قبل از امضای توافق هستهای (برجام) در ژوئیه 2015، آمریکا با کمک اطلاعاتی از اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، بر هر شرکت یا دولتی که با ایران تجارت میکرد و تحریمها را نقض میکرد، فشار زیادی اعمال میکرد.
اینها تحریمهای ثانویه بود. تقریباً همه کشورهای جهان، ازجمله چین، در آن زمان از حفظ روابط تجاری با ایران و قرار گرفتن در لیست سیاه خودداری کردند، زیرا میترسیدند روابط تجاری آنها با آمریکا آسیب ببیند.
اما از زمان خروج آمریکا از این معاهده در سال 2018، واشنگتن از اجرای تحریمهای ثانویه خودداری کرده است. هم دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق و هم جو بایدن، از انجام این کار اجتناب کردند.
شکی نیست که اگر این اتفاق میافتاد، وضعیت اجتماعی، اقتصادی در ایران بیش از این بدتر میشد و ممکن بود رژیم تهران را مجبور به انعطافپذیری بیشتری کند.
اما بایدن اولویتهای بینالمللی دیگری دارد و بنابراین توجه خود را بر پروژه هستهای و مشکلات اسرائیل (رژیم صهیونیستی) متمرکز نمیکند. درنتیجه ایران به خود اجازه میدهد موضع خود را سختتر کند.
ارزیابی جوامع اطلاعاتی اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، آمریکا و اروپای غربی این است که جمهوری اسلامی برای ساخت بمب هستهای به حدود یک سال و نیم دیگر نیاز دارد. حتی در این صورت، اگر ایران بتواند سلاح هستهای بسازد، همچنان یک بمب آزمایش نشده خواهد بود.
عزم ایران برای ادامه توسعه برنامهاش همچنین در بازسازی سریع چهار سایت هستهای که در 20 ماه گذشته در عملیات منتسب به موساد آسیبدیدهاند، مشخص است. واشنگتن تمایلی به اقدام نظامی یا حداقل تهدید به انجام آن ندارد. همچنین با حمله اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، و حتی با عملیات خرابکارانه و ترورهایی مانند آنچه به موساد نسبت داده میشود که در آن دانشمند ارشد هستهای ایران، دکتر محسن فخری زاده، سال گذشته ترور شد، مخالف است.
به نوشته نیویورکتایمز، «مقامات آمریکایی به همتایان اسرائیلی(رژیم صهیونیستی) خود هشدار دادهاند که حملات مکرر به تأسیسات هستهای ایران ممکن است ازنظر تاکتیکی رضایتبخش باشد، اما درنهایت نتیجه معکوس دارد». در چنین شرایطی، دامنه گزینههای پیش روی دولت بایدن کاملاً محدود است.
ایران بهصراحت اعلام کرده است که هیچ توافقی، نه بازگشت به توافق اولیه و نه توافق محدود با شرایط کمتر را نمیپذیرد مگر اینکه ابتدا آمریکا همه تحریمها را لغو کند.
اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در چنین شرایطی با گزینههای محدود و قدیمی بهجامانده از سیاستهای بنیامین نتانیاهو در ایران کاملاً تنها است. نخستوزیر نفتالی بنت ثابت کرده است که یک رهبر ضعیف است که برنامه منظمی ندارد. نتانیاهو ممکن است در مورد موضوع ایران فکر یکطرفه داشته باشد، اما بنت حتی این را هم ندارد. او راهحلی ندارد که چهکاری کند و همراه با -وزیر دفاع- «بنی گانتز »و -رئیس ستاد ارتش اسرائیل(رژیم صهیونیستی) -«سپهبد آویو کوچاوی» این شعار بیارزش را تکرار میکند که «همه گزینهها روی میز هستند.» به چه گزینههایی فکر میکنند؟ عملیات نظامی؟ نیروی هوایی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) توانایی به عقب انداختن برنامه هستهای ایران به چندین سال قبل را ندارد.