بهگزارش مرکز مطالعات سورین، در یادداشت خود بهقلم «یونا جرمی باب» نوشت: «ویلیام برنز» زندگی خود را صرف مطالعه روسیه و ولادیمیر پوتین کرده است.
او در چند ماه گذشته نفوذ زیادی بر سیاست آمریکا در قبال مسکو داشته است و جو بایدن، به همه پیشبینیها و تصمیمات کلیدی عمل میکند.
برنز بهعنوان رئیس سیا، بایدن را متقاعد کرده است که اطلاعات بیسابقهای را برای کمک به اوکراین و همچنین سرافکنده کردن و بازداشتن روسیه از تهاجم و سپس ادامه دادن جنگ، از حالت طبقهبندی خارج کند.
در اواسط سپتامبر، او از یک پیروزی نصفه و نیمه ابراز خوشحالی و شادی کرد و تهاجم پوتین را، یک شکست اعلام نمود.
به جرات میتوان گفت که شهرت برنز بهعنوان یک مقام ارشد دولتی کهنهکار که در آمریکا بسیار مورد احترام است و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را نیز بهخوبی میشناسد، ارزش او را در دولت بایدن افزایش داده است.
بااینحال، تا آنجا که به اورشلیم مربوط میشود، با فرض اینکه روسیه هم اهمیت داشته باشد، سؤال واقعی این است که برنز چه مقصودی داشته است و منظور وی از آینده برای سیاست آمریکا در قبال ایران چیست؟
اگرچه حرفه او بر روسیه متمرکز بود، اما در دوران دولت کلینتون بهعنوان سفیر در اردن نیز خدمت کرد.
همچنین، او بهطور قابلتوجهی در مذاکرات دوره اوباما درباره توافق هستهای 2015 ایران، مشارکت داشت.
بنابراین، او در امور منطقه تازهکار نیست و مشخص است که دیدگاههای او در مورد ایران قبل از دولت بایدن، با دولتهای بنیامین نتانیاهو، نفتالی بنت یا یائیر لاپید در این مورد همخوانی نداشت.
او از دونالد ترامپ به دلیل خروج از توافق و کارزار فشار حداکثری انتقاد و درباره ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ابراز تردید کرده است.
برنز همچنین پس از پایان محدودیتهای هستهای برجام در سالهای 2025 و 2030، وارد استراتژی آمریکا برای ایران نشد.
بیایید بگوییم که حق با برنز بود و اینکه ترامپ در اوایل سال 2018 از توافق هستهای خارج شد، احمقانه بود.
در ماه مارس، برنز به کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا گفت که بدون توجه به نتیجه مذاکرات هستهای با قدرتهای جهانی در وین، ایران همچنان تهدیدی در سراسر منطقه خواهد بود.
برنز خاطرنشان کرد که «من سالها در مورد این مسائل با ایرانیها مذاکره کردم… ما به این واقعیت توجه داریم که نظام ایران نهتنها یک موضوع هستهای یا موشکی، بلکه تهدیدی در سراسر غرب آسیا و شرکای ما در منطقه است. صرفنظر از اینکه مذاکرات چگونه پیش میرود، این تهدیدها ادامه خواهند داشت.»
چند روز قبل از شهادت وی، در کنگره، جامعه اطلاعاتی آمریکا گزارش سالانه تهدیدات جهانی خود را منتشر کرد و برنز میتوانست نفوذ قابلتوجهی بر آن داشته باشد، که بیان میکرد: تهران تلاش خواهد کرد از برنامه هستهای در حال گسترش، نیروهای نیابتی و شریک، دیپلماسی و فروش نظامی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.
نظام ایران خود را درگیر یک مبارزه وجودی با آمریکا و متحدان منطقهایاش میداند، درحالیکه جاهطلبیهای دیرینهاش برای رهبری غرب آسیا را دنبال میکند. در ادامه این گزارش آمده است: «انتخاب ابراهیم رئیسی در سال 2021 به سمت ریاستجمهوری، [آیتالله] خامنهای، رهبر معظم انقلاب را نشاط بخشیده است تا تلاش کند درعینحالی که حکومت دینی را در خانه تقویت میکند، به سمت چشمانداز بلندمدت خود برای تبدیل ایران به یک قدرت پاناسلامی که قادر به دفاع از آرمانهای مسلمانان جهانی است، پیشرفت کند.
این گزارش همچنین ایران را تهدیدی برای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) توصیف کرده است. هیچکدام از اینها، کسی را در تهران مهربان نشان نمیدهد.
نشانههای مختلفی در مورد اینکه آیا برنز اولین انتخاب بایدن بود یا خیر وجود دارد، اما سابقه دیپلماتیک او بخشی از چیزی بود که وی را به این سمت رساند.
درهرصورت، برنز فقط یک دیپلمات نبود، بلکه بهاندازه کافی ارشد بود که هم از گزارشهای تحلیلی سیا و هم از برخی عملیاتهای میدانی جاری خبر داشت.
این بدان معناست که او تا حدودی از تهدیدات علیه آمریکا اطلاع داشت، اگرچه تمرکز او بر روی تهدیدات اسرائیل نبود.
برنز ممکن است زمانی که بخشی از وزارت خارجه بود، به موضوعات اطلاعاتی دسترسی داشته باشد، اما پل اطلاعاتی کلیدی با یوسی کوهن، مدیران موساد و سپس جانشین او، دیوید بارنیا، مانند برنز در یک سال و نیم گذشته نبود.
هنگامی که مایک پمپئو رئیس سیا شد، کوهن را در واشنگتن ملاقات کرد و به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) آمد تا در اولین ماه کارش روزهای متعددی را با رئیس وقت موساد سپری کند.
چیزی که کوهن میتوانست در برابر برنز نگه دارد، این بود که آمریکا برای جاسوسی انسان درباره ایران به اسرائیل بیشتر وابسته شده بود.
بسیاری بر این باورند که هدف اصلی سفر برنز به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در آن زمان، تلاش برای جلب آرامش دولت یهود در حالی بود که واشنگتن قصد داشت امتیازات بالقوه جدیدی را به جمهوری اسلامی ارائه دهد.
برنز تنها یکی از چهرههای برتر دولت است و تمرکز اصلی او همیشه اسرائیل(رژیم صهیونیستی) نیست.
اما تا آنجایی که او یک شخصیت کلیدی در مسائل ایران است و در موضوع فلسطین نیز دستی دارد، مردی است که باید مراقب اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و ناظران غرب آسیا باشد.