در اوایل این هفته، «بلینکن» -وزیر امور خارجه آمریکا- گفت: «اگر ایران آماده تعامل سریع همراه با حسننیت نباشد، دولت آمریکا گزینههای دیگر را بررسی میکند» و این «گزینهها» به طور گسترده شامل تهدید میشود.» مقامات اسرائیلی(رژیم صهیونیستی) نسبت به اظهارات بلینکن صریحتر از این صحبت کردهاند. از سوی مقامات و بسیاری دیگر از سیاستگذاران غربی بدیهی است که حمله به تاسیسات هستهای ایران یک گزینه سیاسی مشروع است که هرگز نباید رد شود. در واقع این مقامات تهدید به ارتکاب تجاوز جنایتکارانه میکنند و اظهارات آنها باید محکوم شود. پیروی از این تهدیدات، نقض آشکار حقوق بینالملل و منشور ملل متحد است که از اعضای خود میخواهد «در روابط بینالمللی خود از تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری خودداری کنند.» تهدید به حمله به ایران ناقض این منشور است. حمله به آنها یک اقدام تجاوزکارانه غیرقانونی خواهد بود.
صداهای تهدید ایران در نشریات سیاست خارجی آمریکا در ماههای اخیر بلندتر شده است. در همین چند هفته گذشته، فارن افرز و فارن پالیسی مقالاتی را منتشر کردند که در آن از بایدن خواسته شد که پیام روشنی مبنی بر اینکه مایل است از تحریمها فراتر رفته و حمله نظامی انجام دهد بفرستد و به او توصیه کردند که بگوید اگر ایران دست به اقدام غیردیپلماتیک بزند، تمام زیرساختهای هستهای خود را به خطر میاندازد. این تهدیدها قرار است تا موقعیت مذاکره بایدن را تقویت کند. منتقدان جنگطلب بایدن تردید دارند که او دستور حمله به ایران را بدهد، اما نکتهای که در اینجا باید به خاطر داشت این است که او و مقاماتش حتی نباید به این موضوع اشاره کنند.
یکی از اهداف اصلی سازمان ملل این بود که تجاوز نظامی یک کشور به کشور دیگر را که تقریباً هر هفته آمریکا و اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، تهدید به این کار را علیه ایران انجام میدهند، رد کند. اگر جای این کشورها با هم عوض میشد و مقامات ایرانی چنین تهدیدهایی میکردند، میتوان مطمئن بود که این امر در آمریکا به عنوان دلیلی بر خصومت غیرمنطقی و بیفایده بودن مذاکره با آنها تلقی میشد. وقتی مقامات ما این تهدیدها را انجام میدهند، این دیپلماسی «هوشمندانه» و «متوازن» تلقی میشود. مشکل عمیقتر این است که تهاجم غیرقانونی در بحثهای سیاست خارجی ما به قدری عادی شده است که بحث در مورد استفاده از زور علیه ایران حول محور مسائل عملیاتی میچرخد.
حمله به ایران احتمالاً عواقب خطرناک بسیاری برای آمریکا، جمهوری اسلامی و کل غرب آسیا خواهد داشت. این جنگ احتمالاً پرهزینهتر از جنگهایی است که آمریکا از زمان ویتنام تاکنون درگیر آن بوده است و به راحتی میتواند به یک جنگ منطقهای تبدیل شود که بسیاری از کشورهای دیگر را درگیر میکند. یک حمله به خوبی میتواند دولت ایران را به ساخت سلاحهای هستهای تشویق کند که در دو دهه اخیر تلاشی برای دستیابی به آن نداشته است.