بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه میل گاردین در یادداشت تازه خود بهقلم « جان کمپفنر» نوشت: تغییر اقلیم آزمون نهایی است که نشان میدهد آیا امکان رقابت کشورها برای تسلط جهانی و همکاری برای نجات جهان وجود دارد یا خیر. اگر آمریکا و چین نتوانند روی این موضوع با هم کار کنند، نمیتوانند در هیچ کجا با هم همکاری کنند. این دو نیرو با هم مسئول بیش از 40 درصد از انتشار دی اکسید کربن هستند.
از این رو، بسیاری نگرانند که بدون همکاری چین و آمریکا برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، هیچ پیشرفت معناداری حاصل نشود. همه ما محکوم به فنا خواهیم بود. اگرچه هر دو طرف میدانند که باید برای جلوگیری از یک فاجعه آب و هوایی سریع عمل کنند.
در ماه آوریل، «جان کری» -وزیر امور خارجه سابق بایدن و نماینده ویژه آمریکا در امور اقلیمی- اولین مقام ارشد دولت بود که به چین سفر کرد و در آنجا با همتای خود «شی ژنهوا» دیدار کرد. این دو از آن زمان تاکنون بیش از دهها بار با هم صحبت کردهاند، اما مشخص نیست که به نتیجهای دست یافتهاند یا خیر.
به طور فزایندهای آشکار است که احتمال کمی وجود دارد که یک طرف، طرف دیگر را برای بهبود عملکرد خود از طریق کانالهای دیپلماتیک سنتی ترغیب کند. استراتژی آمریکا دارای سه مشکل اساسی است. برای شروع، جامعه بینالمللی در محاسبات استراتژیک خود احتمال بازگشت دونالد ترامپ – یا حداقل ترامپیسم – به قدرت را درآمریکا لحاظ کرده است. دوم، دولت بایدن اصرار دارد که سیاست آب و هوا از سایر موضوعات جدا شود (از این رو کری این ایده را رد کرد که چین می تواند سکوت آمریکا در قبال حقوق بشر را بشکند). اما چین اصرار دارد که «همکاری اقلیمی را نمی توان از محیط گستردهتر روابط چین و آمریکا جدا کرد». سومین مشکل، حل نشدنیترین مشکل است. حتی قبل از افغانستان، قدرت آمریکا آن چیزی نبود که باید باشد. توصیههای آمریکا به چین و دیگر کشورها، تأثیری را که قبلاً داشتند، ندارد. با وجود تمام توجهی که به دیپلماسی سطح بالا در آستانه کنفرانس تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد در گلاسکو معطوف شد، حقیقت این است که محرکهای تغییرات معنادار در جای دیگری قرار دارند.