بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه هاآرتص در گزارشی نوشت: برای اولین بار آنها بدون تکبر و بدون احساس برتری به یک کشور عربی میآیند. ناگهان اعراب را برابر میبینند.
«امین خوله» با هیجان در وب سایت الجزیره نوشت: این بزرگترین زیارت به یک کشور عربی غیر از حج است.
در ویدئویی که در اینترنت دست به دست میشود، کل یک خانواده برزیلی پس از تجربه اولین دیدار خود با یک کشور مسلمان، به اسلام روی آوردند.
بسیاری از ویدیوهای دیگر نشان میدهد که زنان جوان غربی از زنان قطری کمک میخواهند تا حجاب جدیدی را که بهعنوان سوغات خریداری کردهاند، بپوشند.
یکی از تحلیلگران نوشت: ناگهان صدای مؤذن را شنیدند، اکنون عقال و چفیه عربی را میشناسند و به مساجد میروند تا تحت تأثیر نماز قرار بگیرند.
در پسزمینه این ویدیوها صدای فوقالعاده موذنی که بهویژه برای اقامه نماز انتخاب شده بود، شنیده میشود که انبوه هواداران با تعجب به تماشای نمازگزاران مینشینند.
یک روزنامهنگار قطری نوشت: صدای مؤذن قبل از اینکه به گوش برسد، وارد قلب میشود.
دهها ویدیوی با دقت انتخابشده، هواداران و بازیکنان تیمهای ملی غربی را پر از تمجید از استقبال، نظم و البته شکوه و عظمت برگزاری جام جهانی در قطر نشان میداد.
آنچه در زمینها اتفاق میافتد، مهم است، اما تصویر «عرب جدید» مهمترین دستاوردی است که قطر برای آن تلاش میکند.
واضح است که در طول 28 روز جام جهانی که دیدار شرق و غرب در خاک عربی برگزار میشود، نمیتوان تصویری که دههها در غرب ریشه دوانده و پس از آن عمیقتر شده را از بین برد.
«شوک فرهنگی» اصطلاحی است که توسط بسیاری از تبلیغاتنویسان عرب برای توصیف این نشست تاریخی، هم مهمانان غرب و هم شهروندان عرب و نه فقط قطریها، استفاده میکنند.
بیشتر کسانی که به قطر آمدند، اصالتا غربی هستند، کسانی که در دل خود کینهای ندارند یا بهدنبال افتخار شخصی نیستند و خود را مرکز جهان نمیدانند.
«لؤلؤه رشاد الخاطر» -دستیار وزیر خارجه قطر- گفت: آنها با فروتنی و شادی بهدنبال کشف فرهنگهای دیگر هستند.
بسیاری از فیلمها نشان میدهد که زنان جوان غربی از زنان قطری برای پوشیدن حجاب کمک میکنند، البته میتوان در مورد صحت تشخیصهای او و اعتباری که به مهمانان خارجی میدهد، اختلافنظر داشت و او هم سادهلوح نیست.
الخاطر بهدنبال ارائه روایتی است که نه تنها فرهنگی، بلکه سیاسی است که نشان میدهد دنیای غرب به قطر یا به غرب آسیای عربی این بار از نقطه شروع تاریخی متفاوتی از غرب به شرق و نه برعکس و از «تواضع و شادی» میرسد.
الخاطر میگوید درست است، ما مانند شما آزادی جنسی و سیاسی نداریم، اما نهادهای باثبات و مرفهی هستیم که رویدادهای بینالمللی را در سطح بالایی برگزار و با بهترینها رقابت میکنیم.
شاید قصد «شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی» نیز همین بوده که سرمایه و تلاش خود را برای خرید پیروزی قطر در میزبانی جام جهانی سرمایهگذاری کرد.
میزبانی جام جهانی نه تنها یک دستاورد بزرگ برای قطر بود که برای آن رشوه دادن و مرگ هزاران کارگر خارجی مجاز است، اما عمدتاً یک دستاورد عربی-مسلمان است که باید توانایی اعراب را برای ایستادن در صف غربیها ثابت کند.
شیخ حمد این جاهطلبی را به پسرش شیخ تمیم که در سال 2013 قدرت را به او منتقل کرد، در تصمیمی غیرمعمول و نامعلوم تا آن زمان وصیت کرد که در آن پدر بدون کودتا یا مبارزه خشونتآمیز حکومت خود را در حالی که هنوز زنده است، منتقل میکند.
اما قطر غرب را «بهعنوان اشیا» وارد کرد. این اصطلاح توسط مستشرق مشهور فؤاد عجمی، ابداع شد که در سال 1978، مقالهای راهگشا نوشت و در آن حکم داد که در فقدان توانایی، در غیاب تمایل به واردات غرب بهعنوان یک فرآیند که شامل ویژگیهایی مانند مسئولیت حاکمیتی، آزادی فردی و آزادی فرهنگی است، کشورهای نفتی غرب را در قالب اشیاء وارد کردند.
«شیخ حمد بنو تمیم» و مادرش، شیخه موزه خستگیناپذیر، اشیاء را از غرب خریداری و وارد کردند، برجهای مسکونی عظیمی که توسط معماران و مهندسان غربی طراحی شده بودند؛ آثار هنری به ارزش صدها میلیون دلار و شعب دانشگاه در غرب و جام جهانی. دموکراسی و آزادی بیان، وضعیت زنان و حقوق کارگران نیز بدون در نظر گرفتن حقوق جامعه LGBTQ کنار گذاشته شد.
جام جهانی نتوانست جدای از بهبود قوانین و مقررات مربوط به وضعیت کارگران در قطر این موارد را تغییر دهد و اصلاح کند.
حتی الجزیره که با شروع انتقاد از دیگر دولتهای عربی، افشای فساد نظام و دادن پلتفرم به مخالفان حکومت، پا به عرصه وجود گذاشت، در مورد قطر و خانواده حاکمی که آن را تأمین مالی میکنند، سکوت میکند.
اما اگر موفقیت خاصی برای جام جهانی در این زمینه وجود داشته باشد، آن را میتوان در مناظره عمومی عرب یافت که پیرامون مسائل حقوق بشر به طور کلی و مسئله همجنسگراهراسی به طور خاص مطرح میشود.
ممنوعیت اعمالشده توسط قطر و فیفا برای پوشیدن بازوبندهایی به رنگ پرچم LGBTQ که توسط هنرمندی به نام گیلبرت بیکر از سانفرانسیسکو در سال 1978 طراحی شده بود، همانطور که انتظار میرفت، جنجال عمومی و سیاسی طوفانی ایجاد کرد.
«نانسی فایزر» -وزیر کشور آلمان- تصمیم فیفا را «اشتباهی جدی» توصیف کرد و بازیکنان تیم ملی آلمان و همچنین هفت کاپیتان تیمهای ملی اروپایی برای بستن بازوبند در اعتراض به این موضوع جلوی دهان خود را گرفتند.
آنها با واکنش تند «محمد ابوتریکه» ستاره مصری فوتبال در گذشته که در جام جهانی بهعنوان مفسر ورزشی از او استفاده میشد، مواجه شدند.
آیا برای تمسخر قوانین ما به قطر آمدهاید؟ شما اولین کسی هستید که به آنها احترام میگذارید. ما ملتی هستیم که خداوند با اسلام آن را تقویت کرده است، ما دین و قوانین خود را تغییر نمیدهیم.
ما همیشه در این منطقه تحت ظلم بودیم، اما قطر ما را از این موضع خارج کرد… به ما نگویید چگونه کشورهایمان را اداره کنیم.
خود ابوتریکه در کشورش مورد آزار و اذیت قرار گرفت و به دلیل حمایتش از اخوانالمسلمین پس از انقلاب بهار عربی، او را «تروریست» مینامند.
او در گذشته کمک زیادی به مبارزه با فقر کرد و در سال 2005 حتی به 40 بازیکن برجسته فوتبال از جمله رونالدو و زین الدین زیدان در «بازی علیه فقر» که در آلمان برگزار شد، پیوست.
او در گذشته توضیح داد که هر ورزشکاری در جامعه نقش انسان دوستانهای دارد. او فقط برای خودش زندگی نمیکند، بلکه برای دیگران نیز زندگی میکند.
اما فعالیت علنی و انتقاد آشکار او علیه نظام عبدالفتاح السیسی مانع از ابراز نظرات افراطی علیه پدیده همجنسگرایی نشد.
در سال 2021، او گفت که «وظیفه ما ایستادن در برابر این پدیده، همجنسگرایی است، زیرا این یک ایدئولوژی خطرناک است، یک عمل زشت است و مردم دیگر از آن شرم نمیکنند… این جزو حقوق بشر نیست. برعکس، خلاف حقوق بشر است.»