بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در یادداشت خود بهقلم «دیمیتری آدامسکی» نوشت: برای دههها، سلاحهای هستهای در امنیت ملی روسیه و ذهنیت جمعی مردم نقش محوری داشتهاند.
زرادخانه این کشور بزرگترین زرادخانه جهان است و مدتهاست که بهترین بخش از نیروهای مسلح روسیه حفظ شده است.
هنگامی که روسیه عملیات خارجی انجام میدهد، تمرینات هستهای انجام میدهد و بیانیههای تهدیدآمیز برای کاهش واکنش غرب صادر میکند.
حمله به اوکراین نیز از این قاعده مستثنی نبود. عملیات نظامی ویژه از ابتدا دارای یک جزء هستهای بود.
زمانی که روسیه حمله خود را آغاز کرد، مدت کوتاهی پس از آزمایش سیستمهای هستهای خود در رزمایش این کار را انجام داد.
رویکرد روسیه به سلاحهای هستهای از زمان آغاز تهاجم تکامل یافته است. جنگ بیشتر افکار استراتژیک تشکیلات روسیه را هستهای کرد و تسلیحات هستهای را در آگاهی عمومی عادی کرد.
این روندهای تقویتکننده متقابل پیامدهایی بر رفتار آینده روسیه دارد. شواهد به دست آمده از منابع اولیه نشان میدهد که در طول یک سال و نیم گذشته، ارتش روسیه استراتژی بازدارندگی خود را افزایش داده و شروع به اتکای بیشتر بر زرادخانه هستهای این کشور در برنامهریزی استراتژیک کرده است.
ظاهراً دستگاه دفاعی روسیه در حال توسعه مفهوم جدیدی به نام «عملیات نیروهای بازدارنده استراتژیک» است. این کشور در حال بررسی راهاندازی سازمان جدیدی است که میتواند برنامهریزی، اجرا و ارزیابی عملیات بازدارندگی را انجام دهد و ممکن است تعداد گزینههای قهری را در نردبان تشدید برای حوادث احتمالی متعارف افزایش دهد.
طی یک سال گذشته، نشریات، کنفرانسها و بیانیههای نظامی و خارجی روسیه نشان میدهد که تشکیلات هستهای روسیه دو موضوع را به خود مشغول کرده است: تعدیل وضعیت بازدارندگی این کشور برای دفع تهدیدات درکشده و بازگرداندن اعتبار بازدارندگی کاهشیافته توسط ارتش روسیه.
در پسزمینه این ابداعات رسمی، در جامعه روسیه فضای ایدهآل و خارقالعادهای پدید آمده است. در سال گذشته، تسلیحات هستهای به موضوعی محبوب تبدیل شده است.
تنها مفسران تنبل رسانههای روسی، دیدگاه خود را در مورد استفاده از هستهای ارائه نکردهاند. این تصور که استفاده از تسلیحات هستهای باید آخرین راهحل باشد اما نه یک گزینه غیرقابل تصور، در رسانههای روسی به امری عادی تبدیل شده است.
ادغام پذیرش عملیات هستهای ارتش با عادیسازی تسلیحات هستهای در آگاهی عمومی پیوندی بیسابقه است که ممکن است پیامدهای بلندمدتی برای بخشهای مختلف جامعه استراتژیک روسیه داشته باشد.
برای رهبری سیاسی، این پیوند، مرکزیت زرادخانه هستهای روسیه را در امنیت ملی حفظ میکند، تخصیص منابع برای مدرنسازی زرادخانه را توجیه میکند و اجبار هستهای را به ابزاری اخلاقی قابلقبول تبدیل میکند.
همچنین اگر کرملین و نیروهای نظامی که قبلاً از غفلت غرب از ضربات شمشیرهای هستهای خود ناامید شدهاند، احساس کنند که پتانسیل اجباری روسیه نیاز به شارژ مجدد دارد، راه آسانتری برای خم کردن عضلات قاطعانه فراهم میکند. این پیوند هستهای، روسیه را بیشتر تقویت میکند و اعضای نخبگان امنیتی روسیه را تقویت میکند که خواستار درهم تنیدگی بازدارندگی روحی و فیزیکی هستند.
وضعیت نسبتاً آرام ذهنی کنونی در میان تحلیلگران غربی در مورد چشمانداز پرتاب هستهای روسیه، رمزگشایی از واقعی بودن مقاصد تصاعدی و فرجام شناختی رهبری روسیه و اپراتورهای هستهای این کشور را برای آنها دشوارتر میکند.