بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه میدل ایست آی در یادداشت تازه خود بهقلم «آندریاس کریگ» نوشت: پس از ماهها گفتوگو، به نظر میرسد «جو بایدن» -رئیسجمهور آمریکا- سرانجام تصمیم خود را گرفته است تا در ماه جولای برای دیدار با «محمد بن سلمان» به عربستان سفر کند.
اولین سفر بایدن در زمان ریاستجمهوری وی به غرب آسیا، در زمان تشدید تنشها انجام میشود، زیرا جنگطلبهای ضد ایران در خلیجفارس و اسرائیل(رژیم صهینیستی) در حال لابی کردن با واشنگتن برای کنار گذاشتن برجام و مقابله رودررو با جمهوری اسلامی هستند.
اما واقعیت این است که مسئله ایران راهحل نظامی ندارد.
درخواستهای مقامات اسرائیلی برای تقویت نظامی منطقهای علیه ایران، ما را به یاد دیدگاه دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا در مورد «ناتوی عربی» میاندازد؛ مفهومی نیمهتمام که هرگز تحققیافتنی نبود و به سختی میتوانست ایران را از مشارکت در امور فرعی خود منصرف کند، چه برسد به اینکه این کشور را متقاعد کند که از جاهطلبیهای هستهای خود دست بردارد.
درخواستها برای افزایش ردپای نظامی آمریکا در منطقه نیز با سیاستهای واشنگتن هماهنگ نیست.
روسایجمهور آمریکا از زمان باراک اوباما تلاش کردهاند تا تعهدات خود را در غرب آسیا کاهش و در عوض، به کشورهای محلی قدرت دهند تا بار امنیت منطقه را به دوش بکشند. بایدن هم این سیاست را دنبال میکند.
برای این دولت، منطقه نباید به یک عامل حواسپرتی تبدیل شود که منابع حیاتی مورد نیاز در محور توجه ژئواستراتژیک آمریکا به آسیا-اقیانوسیه را محدود میکند.
علیرغم تلاش آمریکا برای کاهش مسئولیتهای سنگین خود در غرب آسیا، واشنگتن هنوز هم بخش بزرگی از هزینه امنیت منطقه را به عهده میگیرد و سالانه دهها میلیارد دلار فناوری نظامی در اختیار شرکای منطقهای قرار میدهد. علیرغم همه این تلاشها، آمریکا نتوانسته یک زیرساخت امنیتی خودکفا در منطقه ایجاد کند.
از نظر استراتژیک، هیچ نقطه مشترکی برای یک پیمان امنیتی در منطقه وجود ندارد. برای عراق، قطر، کویت و عمان، ایران بخشی جداییناپذیر از زیرساختهای امنیتی منطقه است که باید با آن همکاری شود.
هیچ یک از کشورهای حاشیه خلیجفارس نمیخواهند خطر تشدید تنش نظامی با ایران را به جان بخرند، زیرا اگر درگیری اتفاق بیفتد آنها در خط مقدم خواهند بود و بار سنگین هر اقدام تلافیجویانه این کشور را متحمل خواهند شد.