بهگزارش مرکز مطالعات سورین،نشریه فارن افرز در یادداشت تازه خود بهقلم «دانیل تریزمن» نوشت: آیا ولادیمیر پوتین میتواند در جنگ اوکراین شکست بخورد و قدرت را حفظ کند؟
از آنجایی که حمله متقابل اوکراین موقعیت روسیه را در میدان نبرد از بین میبرد، این سوال توجه بیشتری را به خود جلب میکند.
بحث بر روی احتمال کودتا متمرکز شده است، خواه شورش مسلحانه ژنرالهای ناراضی روسی باشد یا شورش خودیهای کرملین. هیچ یک از این دو در حال حاضر بسیار محتمل نیست، اگرچه غیرممکن نیز نیست.
در واقع، خطر متفاوتی قابل قبولتر است: فروپاشی همهجانبه نظام، زیرا چالشهای متعدد ظرفیت واکنش نشان دادن آن را تحتالشعاع قرار میدهد و ناکارآمدی نظام، اعتماد به رهبری پوتین را از بین میبرد.
پوتین هنوز شکست نخورده و نیروهای روسی ممکن است همچنان بتوانند از برخی دستاوردهای ارضی خود دفاع کنند.
اما جنگ روابط پوتین با برخی از اطرافیانش را تیره کرده است. او برای حفظ چهره، تهاجم فاجعهبار خود را به گردن رهبران نظامی و افسران سرویس امنیت فدرال که مسئول نفوذ در اوکراین و ارزیابی افکار محلی بودند، انداخت.
هشت ژنرال از ماه فوریه «برکنار شده، تغییر یافته یا کنار گذاشته شدهاند» و گزارش شده که یک ژنرال زندانی شده است.
در همین حال، جنگطلبهایی مانند رمضان قدیروف نسبت به شکستهای ارتش ابراز نگرانی میکنند و سرگئی شویگو، وزیر دفاع را مسئول آن میدانند.
هنگامی که اوکراین در پاییز امسال واکنش نشان داد، مفسران افراطی ملیگرا در اینترنت منفجر شدند و ظاهراً پوتین را برای تشدید فشارها تحت فشار قرار دادند. برخی پیشنهاد کردهاند که ممکن است یک کودتا توسط متخصصان ارتش و سرویسهای امنیتی تندرو در راه باشد.
با این حال، موانع بر سر راه چنین کودتایی بسیار زیاد است. پوتین این سیستم را با سیمهای ارتباطی متعددی برای جلوگیری از وقوع کودتا ایجاد کرده است.
چندین آژانس از FSB و اطلاعات نظامی «GRU» گرفته تا سرویس گارد فدرال «FSO» و گارد ملی، مراقب یکدیگر هستند.
دپارتمان ضداطلاعات نظامی FSB دارای مامورانی در هر واحد ارتش، ایستگاه دریایی و پایگاه نیروی هوایی است. در داخل FSB، پیگردهای مکرر برای فساد یا خیانت توسط اداره امنیت داخلی خود FSB باعث ایجاد فرهنگ بیاعتمادی شده است.
اگرچه در این مرحله یک کودتا بعید است، اما دولت پوتین بیش از هر زمان دیگری در برابر تهدید دیگری آسیبپذیر شده است: یک فروپاشی فلجکننده به دلیل انباشته شدن بحرانها. جنگ ضعفهای داخلی نظام را تشدید میکند و آن را به سمت فروپاشی سوق میدهد.
ساختار فرماندهی سیاسی که پوتین در 22 سال گذشته ساخته، دارای دو نقص اساسی است. سیستم تصمیمگیری در کرملین که اغلب «عمودی قدرت» نامیده میشود، بیشتر شبیه یک هرم است و تمام خطوط قدرت از دفتر پوتین پایین میآید. این بدان معناست که هر موضوع اصلی باید در نهایت در بالاترین سطح حل و فصل شود. البته پوتین همه چیز را خودش تعیین نمیکند. او اغلب مسائل روتین را تا حدی پایین میآورد که جناحهای مسئول با آنها سروکله بزنند. ناظران روسی این را «خلبان خودکار» مینامند. اما در مورد اولویتهای بالا، یا زمانی که مسئولان نمیتوانند توافق کنند، پوتین وارد عمل میشود تا «کنترل دستی» را مجدداً اعمال کند.
یک سیستم بیش از حد متمرکز میتواند در زمانهای آرام به طور قابلتحملی کار کند. اما زمانی که مشکلات پیچیده هستند، نیاز به شخص پوتین به یک نقص جدی تبدیل میشود.