بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود بهقلم «اولگ کاشین» نوشت:جنگ اوکراین تا حد قابلتوجهی نتیجه وسواس شخصی پوتین است و بعید به نظر میرسد که او داوطلبانه به پایان دادن آن، موافقت کند.
با گذشت 6 ماه از جنگ، قدرت پوتین کمتر از زمان صلح نیست. محبوبیت او بالاست و او در روسیه حتی یک رقیب که صدایش شنیده شود هم ندارد.
چرا هیچیک از اعضای نخبگان حاکم که رئیسجمهور کشورشان را به سمت ویرانی سوق میدهند و خود تحت تأثیر جنگ قرار گرفتهاند، برای برکناری پوتین فشار نمیآورند؟
برای سالها، منتقدان در داخل و خارج از روسیه بر یک موضوع اصلی برای تحریک مخالفت با پوتین تکیه میکردند. این موضوع، فساد سیستم پوتین بود.
الکسی اولیوکایف، وزیر سابق اقتصاد، که پس از درگیری با ایگور سچین، مدیر اجرایی بانفوذ غول نفتی روسی و دوست پوتین، متهم به دریافت رشوه شد، چنین بود.
آنچه در روسیه فساد نامیده میشود، به درستی سیستم تحریک و باج خواهی قلمداد میگردد. اگر وفادار باشید و رئیسجمهور از شما راضی باشد، حق دارید دزدی کنید.
طبقه حاکم که کسب ثروت خود را مدیون موقعیتش در قدرت است، با واقعیت جدیدی روبرو شده است: دارایی آنها در غرب یا مصادره شده یا تحت تحریم قرار گرفته است.
این درست است که جنگها اغلب نخبگان جدیدی را در میان افسران و ژنرالها پدید میآورند که میتوانند حکومت رئیسجمهور را تهدید کنند. با این حال، این اتفاق در روسیه رخ نمیدهد.
با توجه به این وضعیت، کارگزاران روسیه کاری جز صبر کردن نمیتوانند انجام دهند. آنها میتوانستند سعی کنند نوعی بازی آرام از جمله مذاکرات جداگانه با غرب را انجام دهند.
اگر اعضای نخبگان حاکم نتوانند پوتین را سرنگون کنند، شاید طبقات متوسط بتوانند؛ در سطح مردمی نیز، اوضاع بهتر نیست. از تظاهرات امیدوارکننده اولیه علیه جنگ به دلیل تهدید به زندان، کاملاً جلوگیری شده است. بیانیههای عمومی انتقادی، چه رسد به تجمع یا تظاهرات، اکنون غیرممکن است. این حکومت با اعمال سرکوب، کنترل کامل اوضاع داخلی را در دست دارد.