بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در مقالهای بهقلم «کنت راث» نوشت: «ولادیمیر پوتین» -رئیسجمهور روسیه- و «شی جین پینگ» -همتای چینی وی- به مصادیق آشکاری از خطرات حکومت استبدادی تبدیلشدهاند.
این رهبران دیکتاتوری با احاطه کردن خود بهوسیله دعواها، سرکوب مخالفان و یا حمله و تهدید به کشورهای همسایه، به مطالعات موردی در خطرات قدرت کنترلنشده تبدیل شدهاند.
کمتر قابلدرک است که پوتین و شی، هرکدام به شیوه خود، تهدیدی جدی برای سیستم جهانی حقوق بشر هستند.
هرکدام، تضعیف توانایی آن سیستم برای محکوم کردن سرکوبهای خود در داخل، بهمنظور حفظ مشروعیت خود را، ضروری میدانند.
از بین این دو، راهبرد شی برای دفع انتقاد دشوارتر بوده است، اما نشانههایی از آسیبپذیری را نشان میدهد.
رویکرد او شامل دو بخش است: یکی به تعریف حقوق بشر و دیگری در مورد ابزارهای اجرا.
شی تعهدات حقوق بشری دولت را به توانایی آن در بهبود استانداردهای زندگی و گسترش اقتصاد کاهش میدهد و مفاهیم مبهم و بهراحتی قابل دستکاری مانند خوشبختی را، ترویج کند.
این دیدگاه، که در آن مفهوم حقوق فردی مورد تائید بینالمللی، اصلاً جایگاهی ندارد، یک گزاره رادیکال است.
این امر فراتر از بحثهای سنتی میان طرفداران حقوق مدنی و سیاسی از یک سو و مدافعان حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر است.
جای تعجب نیست که شی نمیخواهد سؤالاتی در مورد حقوق سیاسی و مدنی پرسیده شود. بحث بدون محدودیت، چه رسد به انتخابات آزاد و عادلانه، دیکتاتوری حزب کمونیست چین را به خطر میاندازد.
او همچنین خواهان بحث در مورد وضعیت نظارتی فزایندهای که در حال ساخت است، نیست.
شی همچنین بررسی سیاستهای اقتصادی و حقوق اجتماعی خود را رد میکند.
با وجود اینکه چین به معاهده حمایت از این حقوق (میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) ملحق شده است، آخرین چیزی که پکن میخواهد، این است که آیا منابع موجود را برای رفع نیازهای اساسی همه اقشار جامعه، همانطور که معاهده میخواهد، تخصیص میدهد یا خیر.
این امر پرسشهای ناخوشایندی را در مورد سرنوشت اویغورها، تبتیها و مغولها در مناطق فقیر روستایی ایجاد میکند.
شی همچنین شیوه اجرای حقوق بشر را به چالش میکشد. به دلیل عدم وجود راهحلهای قضایی برای نقض حقوق بشر در چین و فقدان حقوق سیاسی در این کشور، فشار بینالمللی تنها ابزار موجود است. اما پکن مرتباً سعی میکند این فشار را تضعیف کند.
پوتین نیز به حقایق حمله میکند. این بسیار فراتر از انکار آنهاست که بسیاری از دولتها این کار را انجام میدهند. کرملین فضای اطلاعاتی را با ادعاهای نادرست بیپایان، هرچقدر هم که عجیبوغریب باشد، پر میکند.
به گفته رسانه دولتی روسیه، جنایات جنگی مستند مسکو در بوچا، اوکراین، ظاهراً توسط نیروهای اوکراینی علیه مردم خود انجام شده است. کرملین از ما میخواهد باور کنیم که هیچ واقعیتی وجود ندارد؛ فقط نظرات قابل اعتراض است.
مسکو و پکن هرکدام به شیوه خود تهدیدی اساسی برای نظام جهانی حقوق بشر هستند. اما این سیستم پتانسیل اعمال فشار قدرتمند را برای مهار تشدید سرکوبی که مشخصه حکومت پوتین و شی است، حفظ میکند؛ چیزی که همه دولتهایی که مدعی دفاع از حقوق بشر هستند، خوب است به آن توجه کنند.