بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در مقاله تازه خود بهقلم «تانگ ژائو» نوشت: خطر درگیری نظامی در تنگه تایوان در حال بدتر شدن است.
در 2 فوریه، -رئیس سیا- «ویلیام برنز» اظهار داشت که «شی جین پینگ» -رئیسجمهور چین- به ارتش چین دستور داده است تا «تا سال 2027 برای انجام یک تهاجم موفق» به تایوان آماده باشند.
اگرچه برنز اضافه کرد که این بدان معنا نیست که شی تصمیم به حمله به تایوان گرفته است، او این اقدام شی را بهعنوان «یادآوری جدیت تمرکز و جاهطلبی او» توصیف کرد.
اما عامل اصلی که تعیین خواهد کرد آیا واشنگتن و پکن بر سر تایوان وارد ضربه میشوند، لزوماً استراتژی شی برای اتحاد نیست، بلکه ویژگیهای خاص سیستم سیاسی چین است.
پویایی میان رهبری سیاسی چین، نخبگان سیاستگذاری این کشور و عموم مردم، یک حلقه بازخورد داخلی ایجاد کرده است که کاملاً در درک یا کنترل شی نیست.
این میتواند منجر به بسیج کامل چین برای جنگ شود، حتی بدون اینکه شی تصمیم بگیرد به تایوان حمله کند.
لفاظی قاطعانه شی، همراه با تقاضای او برای اطاعت مطلق، اتاق پژواک را در پکن ایجاد کرده است. تأکید مکرر او بر نیاز به اتحاد با تایوان و کارزار سراسری او برای تشویق مردم به «احترام به ارتش و تحسین نیرو»، انگیزههای سیاسی قوی برای مقامات غیرنظامی و نظامی ایجاد کرده است تا خودشان را بهگونهای بسیج کنند که گویی جنگ اجتنابناپذیر است.
هنگامی که شی در اکتبر گذشته در بیستمین کنگره حزب کمونیست چین سخنرانی کرد، تعهد او مبنی بر اینکه چین «هرگز قول نخواهد داد که از استفاده از زور دست بکشد» برای دستیابی به اتحاد، تشویق بلندتر و طولانیتر بیش از 2000 نماینده حزب را دریافت کرد.
این واکنش تحسینآمیز بهنوبه خود باعث میشود که شی و دیگر رهبران چین بهطور خطرناکی بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشند.
از آنجایی که رسانهها هرگونه تردید در مورد استفاده از زور برای دستیابی به اتحاد را پنهان میکنند، رهبری بهراحتی میتواند فقدان مخالفت را بهعنوان حمایت گسترده عمومی از آرمانهای خود در مورد تایوان درک کند.
علاوه بر این، ترویج روایتهای ضد آمریکایی توسط آژانسهای تبلیغاتی چین، این حس رو به رشد در میان افکار عمومی و نخبگان سیاسی ایجاد کرده است که آمریکا یک تهدید مرگبار است و اینکه رویارویی با واشنگتن اجتنابناپذیر است.
این امر رهبران چین را تحت فشار قرار میدهد تا بر اهمیت آمادگی برای جنگ تأکید کنند که خطر قرار دادن کشور را در مسیر خودشکوفایی برای درگیری ایجاد میکند.
واشنگتن و شرکای آن با این فرض که رهبری چین استراتژی منسجمی در مورد تایوان دارد یا اینکه تفکر شی عامل اصلی در جنگ پکن است یا خیر، به خود ضرر میرسانند.
بهجای تمرکز محدود بر برنامههای فعلی رئیسجمهور چین، آنها باید بهطور گستردهتری در مورد پویاییهایی بیندیشند که باور عموم و رهبری چین را تقویت میکند که ممکن است یک حرکت قاطع در مورد تایوان برای دفاع از تمامیت ارضی چین و شکستن مهار غرب ضروری باشد و بهجای تکیه صرف بر بازدارندگی، آمریکا و سایر دولتها باید پیامها و سیاستهای خود را با هدف برهم زدن این حلقه بازخورد داخلی طراحی کنند.
تمرکز شی روی اتحاد، احساس فوریت فزایندهای را در جامعه چین برای حل این مشکل برانگیخته است. رئیسجمهور اتحاد را «نیاز اجتنابناپذیر» برای دستیابی به آنچه «رویای چینی جوانسازی ملی» مینامد، توصیف کرده است که قول داده است تا سال ۲۰۴۹ یعنی صدمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین، آن را محقق کند.
برخلاف رهبران قبلی چین که مایل بودند مسئله تایوان را به نسلهای آینده بسپارند تا حل و فصل کنند، شی آرزو دارد در دوران تصدی خود با آن مقابله کند.
دولت چین بهطور کامل از این پویاییهای داخلی آگاه نیست یا کنترلی ندارد. پکن که ترجیح داده است از طریق اجبار به اتحاد دست یابد، به اهداف صلحآمیز خود متقاعد شده است و نمیداند که چگونه در حال حاضر خطر سوق دادن به سمت جنگ را دارد.
برای آمریکا بسیار مهم است که رویکرد خود در قبال چین را با در نظر گرفتن این پویاییها اصلاح کند و درک کند که چگونه تلاشهای خاص برای بازدارندگی پکن میتواند ناخواسته چالش امنیتی را تشدید کند.
آمریکا و متحدانش نباید روایتهای جریان اصلی چین در مورد تهدید کشورهای غربی را صرفاً بهعنوان یک تبلیغات رد کنند.
این روایتها تا حد زیادی منعکسکننده باورهای واقعی هستند و در نتیجه حلقه بازخورد داخلی این کشور عمیقتر در سیاست خارجی چین جا افتادهاند.
این چالش تنها با تکیه بر اقدامات متقابل نظامی حلشدنی نیست. جامعه بینالملل به یک استراتژی منسجم نیاز دارد تا برداشتهای نادرست را از بین ببرد و افکار عمومی و رهبری چین را در مورد مزایا و امکانپذیری بحثهای روشنفکرانه و با حسن نیت در مورد موضوع تایوان متقاعد کند.
اگرچه چالشبرانگیز است، اما این چیزی است که برای جلوگیری از یک جنگ به احتمال زیاد لازم است.