بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه نشنال اینترست در یادداشت تازه خود بهقلم «ویلیام ای اسمیت» نوشت: پس از ورود آمریکا به قرن بیست و یکم، که با جاهطلبیهای جهانی گسترده و موقعیت بینظیر در نظام مالی جهانی همراه بود، تحریمها به یک ابزار برای رسیدگی به تهدیدها تبدیل شد.
از سال 2000، اعمال مقررات تحریمهای آمریکا، تقریبا 1000 درصد افزایش و استفاده از تحریمها گسترش یافته است. گرچه آنها اقتصاد ملی را فلج کردهاند، اما به ندرت اهداف حداكثری خود را به دست آوردهاند و باعث رنج اقتصادی شدهاند.
آمریکا با تهدید به افزایش خونریزی حتی در اوکراین، علاقمند به تضمین این است که این نتیجه در مبارزه با تحریمهای خود علیه روسیه تکرار نشود.
همانطور که حامیان رویکرد آمریکا در قبال تحریمها به سرعت متوجه میشوند، شکی نیست که تحریمها میتواند آسیب باورنکردنی به اقتصادهای مورد هدف وارد کند. کارزارهای «فشار حداکثری» دولت ترامپ اقتصاد ایران و ونزوئلا را ویران کرد و استفاده دولت بایدن از «ابزار اقتصادی» علیه طالبان، افغانستان را در یکی از شدیدترین شوکهای اقتصادی در تاریخ اخیر قرار داده است.
به همین ترتیب، تحریمهای گسترده اعمال شده بر کره شمالی و سوریه، هر دو کشور را از سیستم مالی بینالمللی منزوی و تلفات سنگینی بر اقتصاد آنها وارد کرده است. در حالی که آنها درد اقتصادی سختی را تحمیل کردند، این کارزارها به طور کامل نتوانستند به اهداف اعلام شده خود دست یابند.
بهعنوان مثال، تهران به جای مذاکره سریع برای «توافق بهتر»، همان فعالیتهایی را که کارزار فشار حداکثری آمریکا به دنبال مهار آن بود، گسترش داد و بیاعتمادی ناشی از خروج یکجانبه دولت ترامپ همچنان آفت مذاکرات جاری برای بازگشت مجدد به برجام است.
خواستهها و اهداف حداکثری آمریکا، که اغلب توسط دولتهای هدف، تهدیدکننده منافع یا بقای آنها تلقی میشود، سیاست تحریمهای ناموفق آن را توضیح میدهد.
دوازده خواسته «مایک پمپئو» -وزیر امور خارجه برای لغو تحریمها علیه ایران- به معنای بازنویسی کلی سیاست خارجی ایران یا حتی تغییر دولت در تهران بود.
و علیرغم نشانههای واضحی مبنی بر اینکه مادورو و اسد مایل به انجام هر کاری برای باقی ماندن در قدرتاند، واشنگتن به خواستههای خود برای تغییر دولت متعهد باقی ماند زیرا هر دو رهبر کنترل کشورهای خود را تثبیت کردند. اخیراً، دولت بایدن لغو تحریمها را وابسته به طالبان کرده است تا به برخی از اقدامات سرکوبگرانهای که دههها برای تحمیل آن مبارزه کرده بود، پایان دهد.
هنگامی که آمریکا تحریمهایی را با شرایط مبهم یا فزایندهای اعمال میکند و در عین حال از تعامل دیپلماتیک اجتناب میورزد، دولتهای تحریم شده اغلب به این باور میرسند که هیچ چشم اندازی برای لغو تحریمها وجود ندارد.
این امر، همراه با تهدید اعمال مجدد تحریمها در صورت تغییر گروههای سیاسی در واشنگتن، هرگونه انگیزه دولتها را برای اعطای امتیازات عمده خواسته شده توسط آمریکا، از بین میبرد.
از ملاحظات سیاسی که بگذریم، بسیاری از سیاستگذاران اعمال فشار اقتصادی، جدا از هرگونه اهداف سیاسی واقعبینانه یا استراتژی گستردهتر را بهعنوان یک هدف در خود میبینند.
همانطور که تهدید دولت بایدن به تحریم هرگز «ولادیمیر پوتین» را از حمله به اوکراین منصرف نمیکرد، دلیلی وجود ندارد که باور کنیم درد تحریمها به تنهایی اکنون پوتین را مجبور به عقبنشینی میکند.
همانطور که «ولودیمیر زلنسکی» -رئیسجمهور اوکراین- میگوید، جنگ در اوکراین، مانند تقریباً همه جنگها، تنها از طریق مذاکره پایان خواهد یافت.
دستیابی به چنین توافقی احتمالاً غیرممکن خواهد بود اگر کرملین به کاهش تحریمها دست نیابد. متأسفانه، محتمل است که آمریکا و متحدانش اشتباهات گذشته را تکرار کنند و اهرمهای حاصل از تحریمهای فلج کنندهای را که علیه روسیه اعمال کردهاند، هدر دهند.
از آنجایی که یورش روسیه هر روز وحشتناکتر میشود، واشنگتن نمیتواند منتظر بماند تا فشار اقتصادی پایدار به تنهایی باعث نابودی پوتین شود.
در صورتی که اوکراین برای حل و فصل لازم برای پایان جنگ مذاکره کند، آمریکا و متحدانش باید سریعاً مسیر خود را اصلاح کنند. آنها باید آشکارا اعلام کنند که تحریمها فقط برای تضمین توافق است و در صورت دستیابی به آن فورا لغو خواهند شد.