بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده گیتاستون در یادداشت خود بهقلم «امیر طاهری» نوشت:
تبلیغات رسانهای پوتین تلاش میکند ناتو را به عنوان مهاجم احتمالی نشان دهد. در عین حال، او بیشتر پول روسیه را از فروش نفت و گاز به اعضای ناتو در اروپا به دست میآورد که به نوبه خود اجازه میدهند پول او در بانکهایشان جمع شود.
پوتین سعی میکند خود را قربانی بالقوه یک تجاوز جلوه دهد. بهنظر میرسد پوتین در رویای یک سیستم بهداشتی برای روسیه است، چیزی که از نظر نظامی بیشتر یک سپر فرهنگی-سیاسی میباشد. او خواهان زورگویی به کشورها از چین تا حوضه خزر، غربآسیا و شرق و اروپای مرکزی است.
پوتین به جای تهدید به حمله، باید سعی کند روسیه خود را چنان جذاب کند که اوکراینیها و دیگران بخواهند آن را به عنوان الگو انتخاب کنند تا اینکه به دموکراسیهای قدیمی غربی نگاه کنند. با این حال، این بدان معنی است که روسیه باید تغییر کند و با بحران هویت چند صد ساله خود بین آرزوهای اروپایی و ترسهای آسیایی مقابله کند.
زمانی که این مقاله را میخوانید، ممکن است نیروهای روسی وارد اوکراین شده باشند یا حتی پایتخت آن کیف را در یک حمله رعدآسا تسخیر کرده باشند.
هیچکس نمیداند پوتین -این بازیگر تمامعیاری که گزینههایش را مخفی نگه میدارد- چه چیزی در ذهن دارد.
اوکراین آنقدر پیشرو نیست که برخی از تحلیلگران غربی معتقدند. حدود 250 هزار نیروی جنگی آماده با حدود 900 هزار نیروی ذخیره دارد. علاوه بر این، دهها هزار اوکراینی که شهروند کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی هستند و دارای تجربه نظامی هستند، در یک ذخیرهگاه درجه دوم برای سرزمین اصلی خود سازماندهی شدهاند.
مطمئناً روسیه دو برابر بیشتر نیروهای آماده جنگ دارد و تعداد نیروهای ذخیره را که اوکراین به آن افتخار میکند دو برابر میکند. همچنین تعداد هواپیماهای جنگی، تانکها و خودروهای زرهی برتری دارد. با این حال، نیروهای روسیه تعهدات متعددی دارند. آنها باید از کریمه ضمیمهشده در سال 2014 محافظت کنند، در چچن و داغستان وجهه بالایی داشته باشند، خود را نزدیک به بلاروس نشان دهند، از مرزهای بی پایان با چین محافظت کنند، مستبدان را در ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان در قدرت نگه دارند، و قدرت را در این کشور به نمایش بگذارند.