بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کوییسی در مقاله تازه خود بهقلم « سینا عضدی» نوشت: رئیسجمهور چین اخیراً سفر سهروزه خود به عربستان را به پایان رساند و در آنجا با مقامات سعودی از جمله محمد بن سلمان، دیدار کرد.
در جریان این سفر، دو کشور «توافقنامه مشارکت جامع استراتژیک» را امضا کردند که نشاندهنده تعمیق روابط بین ریاض و پکن است که تا حدی بهدنبال تضعیف موقعیت آمریکا بهعنوان سلطهگر منطقه است.
این سفر با بیانیهای مشترک به پایان رسید که در آن، عربستان و چین توافق خود را برای تقویت همکاری جهت حفظ رژیم منع اشاعه در رابطه با ایران اعلام کردند و بر احترام به اصول حسن همجواری و عدممداخله در امور داخلی کشورها تأکید میکنند.
بهعنوان نشانه دیگری از علاقه فزاینده چین به امور منطقه خلیجفارس، اولین اجلاس سران چین و شورای همکاری خلیجفارس نیز در ریاض برگزار شد.
در بیانیه مشترک بر لزوم رسیدگی به «فعالیتهای بیثباتکننده منطقهای» و «حمایت از گروههای تروریستی و فرقهای و سازمانهای مسلح غیرقانونی» تأکید شده است.
این بیانیه همچنین خواستار حل و فصل مسالمتآمیز موضوع جزایر سهگانه خلیجفارس شد که ایران و امارات در آن اختلافات ارضی دارند.
موضوع جزایر موضوع حساسی است که هم جمهوری اسلامی و هم ایران پهلوی بهعنوان سرزمین جداییناپذیر کشور بر آن تأکید کردهاند.
حسین امیرعبداللهیان با انتقادهای روزافزون در رسانههای ایران در توئیتی نوشت: «جزیرههای سهگانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در خلیجفارس، جزء جداییناپذیر سرزمین پاک ایران هستند و برای همیشه متعلق به این سرزمین مادری هستند.
با توجه به احترام به تمامیت ارضی ایران، از هیچ طرفی رضایت نداریم.» او بهصراحت به چین اشاره نکرد.
وزارت امور خارجه چین نیز در واکنش به این موضوع اعلام کرد: «کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و ایران همه دوستان چین هستند و نه روابط چین و شورای همکاری خلیجفارس و نه روابط چین و ایران، هدف هیچ طرف ثالثی قرار نمیگیرد» و چین به تمامیت ارضی ایران احترام میگذارد.
چین همچنین با رأی مثبت به تمام قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد برنامه هستهای ایران و در عین حال استفاده از حق وتو برای محافظت از کشور در برابر یک اقدام نظامی احتمالی، متحد غیرقابلاعتمادی در سازمان ملل متحد است که اثرات مخربی بر اقتصاد خود که وابسته به جریان آزاد نفت از منطقه خلیجفارس است خواهد داشت.
بهرغم اظهارات تملقآمیز که اغلب بین ایران و چین رد و بدل میشود و تأکید بر «روابط دوستانه» آنها، به نظر میرسد روابط تهران و پکن بهدرستی بهعنوان یک صلح مصلحتی شناخته میشود تا یک مشارکت استراتژیک.
از آنجایی که پکن بهدنبال گسترش نفوذ خود در غرب آسیا است، به نظر میرسد علاقه چندانی به درگیر شدن در درگیریهای منطقهای ایران با کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان که ترجیح میدهد روابط دوستانه با آنها را حفظ کند، ندارد.
علاوه بر این، روابط خصمانه ایران با آمریکا، احتمالاً چین را وادار میکند تا استراتژی پوشش ریسک خود را حفظ کند که در آن با تهران همکاری میکند که بهوضوح سودمند باشد، اما امتیازات قابلتوجهی را به دشمنان ایران، از جمله آمریکا، در مواقع ضروری میدهد.
بهطور خلاصه، ایران همچنان تنها است و از داشتن هر متحد قابلاعتمادی محروم است.