بهگزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه مرکز تحلیل سیاست اروپا در یادداشتی بهقلم «جوئل هیکمن » نوشت: آمریکا و متحدانش در سال 1944 گرد هم آمدند تا سیستم اقتصاد جهانی را ایجاد کنند که عمدتاً از آن زمان تاکنون پابرجا مانده است.
این سیستم قوانین اقتصادی برتون وودز منجر به تبدیل شدن دلار آمریکا به ارز ذخیره جهانی شد و الهامبخش بنیاد نهادهای قدرتمند جدید مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی که مقر آن در واشنگتن دی سی است، شد.
هم نهادها و هم مقررات گستردهتر نظام پولی بینالمللی از لحاظ تاریخی تحت تسلط آمریکا بوده و به این کشور کمک میکند تا موقعیت دیرینه خود را بهعنوان وزنه سنگین اقتصادی بلامنازع جهان حفظ کند.
بهرغم انتظارات کم از این دیدار، مذاکرات رو در رو در روز 15 نوامبر بین بایدن و شی در حاشیه کنفرانس اقتصادی آسیا و اقیانوسیه میتواند زنجیرهای از رویدادهای غیرقابل توقف را برای بازگشایی همه اینها به راه بیندازد.
اگر 2 قدرت بزرگ جهان نتوانند پس از 5 ماه گفتگوهای مقدماتی به توافق برسند، خطر واقعی واگرایی دائمی هر 2 کشور و پیامدهای منفی و عمیق وجود دارد.
اما این مسئله تایوان است که بیشترین خطر را برای نظام اقتصادی بینالمللی ایجاد میکند.
آمریکا برای مدت طولانی موضع ابهام راهبردی خود را در مورد پاسخ احتمالی خود به تهاجم چین به تایوان حفظ کرده است.
با مداخله احتمالی چین که تهدید میکند انتخابات ریاستجمهوری ماه ژانویه در تایوان را تحت تأثیر قرار دهد، به نظر میرسد چنین ابهامی دیگر وجود ندارد و چین بهدنبال این است که این موضوع را از طریق موضعگیریهای نظامی تهدیدآمیز فزاینده به پایان برساند.
بایدن به کم اهمیت جلوه دادن صحبت در مورد جنگ سرد جدید ادامه میدهد و ظاهراً ترجیح میدهد خطر را از چین جدا کند.
از منظر آمریکا، به نظر میرسد تمایز بین این 2 بر حذف وابستگیهای حیاتی، صنایع استراتژیک و زنجیرههای تأمینی است که در حال حاضر تحت سلطه چین هستند. شوک عظیم چنین جدایی احتمالاً همه را وادار میکند که طرفی را انتخاب کنند.
سؤال مهم این است که آیا رویکرد فعلی بایدن برای کاهش ریسک در صورت تهاجم نظامی چین به تایوان، ناگزیر به جدایی اقتصادی میشود یا خیر.
شی علناً هرگونه تمایز بین این 2 رویکرد را رد میکند، بهرغم اینکه خودش استراتژی مشابهی را در پیش گرفته است. این همان چیزی است که مذاکرات را بهطور بالقوه بسیار مهم میکند.
جزیره فناورانه مهم تایوان مانند ابری سیاه بر فراز مهمترین روابط دوجانبه جهان قرار گرفته است. در قلب این کشور، عدم تمایل اساسی چین به عقبنشینی از تقاضای خود برای حاکمیت بر تایوان است.
همانطور که خود شی میگوید، این موضوع نشاندهنده هسته اصلی منافع چین است که فضای کمی برای تغییر سختترین خطوط قرمز باقی میگذارد.
اگر چین تصمیم بگیرد احتیاط پیشه کند، در حال حاضر یک مدل ثابت از آنچه ممکن است اتفاق بیفتد وجود دارد.
به جدایی غرب از روسیه پس از حمله به اوکراین نگاه کنید و این را در حداقل یک ضریب 10 ضرب کنید تا اندازه متفاوت اقتصاد آنها را محاسبه کنید.
کشورها همچنان از همهگیری جهانی و قیمتهای انرژی بالاتر بهدنبال تجاوز روسیه و همچنین نرخهای بهره بالاتر جهانی در حال فروپاشی هستند.
همه اینها باید یک نگرانی اصلی برای هر کشور گروه 20 باشد که سطوح عظیم (و افزایش) بدهی به تولید ناخالص داخلی را تجربه میکند. اقتصاد جهانی نمیتواند یک شوک بزرگ دیگر را تحمل کند.