loader image

جستجو

America must restore the arsenal of democracy

نیوزویک:
آمریکا باید «زرادخانه دموکراسی» را احیا کند

مرکز مطالعات سورین

چکیده

نشریه «نیوزویک» در یادداشتی با اشاره به اینکه آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم زمینه پیروزی متفقین را فراهم کرده که اکنون تنها سایه‌ از خود سابقش شده،‌ تاکید کرد: آمریکا باید «زرادخانه دموکراسی» را احیا کند.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه نیوزویک در یادداشتی به‌قلم «ایلان برمن» نوشت: در زمستان 1940، با جنگ در سراسر اروپا، رئیس‌جمهور سابق، «فرانکلین دی روزولت» آنچه را که مشهورترین سخنرانی عمومی او بود، ارائه کرد.

رئیس‌جمهور در یکی از ‌گفت‌و‌گوهای خود در کنار آتش، از مردم آمریکا خواست که بسیج صنعتی عظیمی برای مقابله با تهدید موج سوم حمله هیتلر تشکیل دهند. فرانکلین استدلال کرد که تنها از این طریق، آمریکا می‌تواند به «زرادخانه بزرگ دموکراسی» تبدیل شود که قادر به حفظ کشورهای خط مقدم غرب است.

مردم آمریکا گوش دادند. ظرف نیم دهه، کارخانه‌ها و صنایع ما توانستند نزدیک به صد هزار هواپیمای بمب‌افکن، تقریباً 90 هزار تانک و بیش از 2 میلیون کامیون تولید کنند که به یک تلاش واقعاً ملی تبدیل شد.

حدود هشت دهه از این ماجرا به جلو حرکت می‌کنیم و همه این‌ها مانند یک خاطره دور و دراز به نظر می‌رسد.

محیط سیاسی فراحزبی امروزی بحث‌های داغ را در مورد همه چیز از کنترل اسلحه گرفته تا سقط‌جنین روی میز دارد و تصور نوع وحدت ملی ناشی از فراخوان فرانکلین برای اقدامات مهم را سخت کرده است.

این نشان‌دهنده یک مشکل بزرگ است، زیرا موقعیت استراتژیک آمریکا که زمانی غیر‌قابل تجاوز بود (که امنیت جهانی را در طول دهه‌های جنگ سرد پشتیبانی می‌کرد)، به‌طور پیوسته در حال فرسایش است.

«رابرت گیتس» وزیر دفاع پیشین اخیراً گفت: «ارتش ما در حال کوچک شدن است، نیروی دریایی ما کشتی‌های جنگی را سریع‌تر از ساخت کشتی‌های جدید از رده خارج می‌کند، نیروی هوایی ما از نظر اندازه راکد شده و تنها بخشی از نیروی ما برای نبرد در دسترس است.»

به‌طور قابل‌توجهی، پایگاه دفاعی-صنعتی آمریکا که زمینه را برای پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم فراهم کرد، اکنون تنها سایه‌ای از خود سابقش شده است.

گیتس می‌گوید: «پس از دهه‌ها غفلت، [این کشور] نمی‌تواند سیستم‌های تسلیحاتی بزرگ را با تعداد مورد نیاز به‌موقع تولید کند و (همان‌طور که در اوکراین دیدیم) نمی‌تواند مقادیر زیادی مهمات مورد نیاز برای یک درگیری با قدرت بزرگ را تولید کند.»

او به این موضوع اشاره کرد و در صحبت‌هایش به این بحران زرادخانه‌ای که آمریکا در آینده نزدیکی با آن مواجه می‌شود با تفصیلات بسیاری اشاره کرد.

در همین حال، تهدیدات جهانی در حال افزایش است. امروز، آمریکا با پرآشوب‌ترین محیط بین‌المللی در نزدیک به یک قرن اخیر در قالب سه قدرت تجدیدنظرطلب مجزا مواجه است که هر کدام ‌به‌دنبال گسترش نفوذ ژئوپلیتیک خود هستند و این کار را به قیمت نابودی غرب انجام می‌دهند.

اولین مورد چین است. طی دهه گذشته، تحت هدایت دبیرکل شی جین‌پینگ، جمهوری خلق چین (PRC) یک سیاست خارجی تهاجمی و پرمخاطره شدید را اتخاذ کرده است. ا

ین رویکرد جدید باعث شده است که چین به حاکمیت همسایگان خود تجاوز کند، تهاجمات اقتصادی و سیاسی گسترده‌ای را به جنوب جهانی انجام دهد و ‌به‌دنبال تغییر شکل هند و اقیانوس آرام به‌نفع خود باشد و تمام این موارد به سرعت بسیار چشمگیری در حال رخ دادن هستند.

دومیم مورد روسیه است. با توجه به مشکلات فعلی آن در اوکراین، ممکن است وسوسه‌انگیز باشد که کرملین را به‌عنوان نیرویی که عمدتاً هزینه‌های بسیاری کرده است، کنار بگذاریم،

اما با این حال، این یک اشتباه خواهد بود، زیرا دولت ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، طرح‌های امپراتوری خود را در مورد سایر کشورهای همسایه کاملاً روشن کرده است.

در نتیجه، دانشمندان مایکل کوفمن و آندریا کندال تیلور توصیه کرده‌اند، بسیار عاقلانه‌تر است که روسیه را به‌عنوان یک «قدرت پایدار» در نظر بگیریم که همچنان غرب را به چالش می‌کشد.

و بالاخره در این لیست سه‌تایی ایران حضور دارد.

همین یک سال پیش، جمهوری اسلامی در یک عقب‌نشینی قرار داشت، با اعتراضات بسیاری در داخل، کاهش اهمیت منطقه‌ای در نتیجه توافق آبراهام ​​و افزایش فشار بین‌المللی به دلیل پیشرفت‌های هسته‌ای خود مواجه بود، اما امروز، وضعیت استراتژیک ایران به لطف سیاست ضعیف آمریکا در غرب‌آسیا و همچنین گسترش بی‌نظمی منطقه‌ای، به‌طرز چشمگیری بهتر شده و با افزایش ثروت استراتژیک ایران، جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی آن نیز افزایش یافته که اکنون تا قطب جنوب نیز گستره آن قابل مشاهده است.

هر سه این کشورها (همراه با کره شمالی سرکش) به‌شدت بیشتر و بیشتر در مورد همه چیز از تمرینات نظامی مشترک گرفته تا جنگ اطلاعاتی و فناوری‌های نسل بعدی هماهنگ می‌شوند.

دامنه چالشی که این کشورها ایجاد خواهند کرد ترسناک است. هر کسی که در ماه آینده برنده ریاست کاخ سفید و آمریکا شود، باید طرز فکر آمریکا در مورد رقابت قدرت بزرگ را اصلاح کند تا بتواند به تهدید جمعی که اکنون از سوی مسکو، پکن و تهران ایجاد شده است، پاسخ مناسب بدهد.

انجام این کار با پاسخ به یک سؤال سرنوشت‌ساز آغاز می‌شود: «آیا آمریکا هنوز آماده است تا به‌عنوان زرادخانه دموکراسی خدمت کند؟»

با نگاهی به شکاف‌های سیاسی کنونی‌مان، خودکامگان در مسکو، پکن و تهران به‌وضوح شرط می‌بندند که پاسخ «نه» است. این به ما بستگی دارد که ثابت کنیم اشتباه می‌کنند.