بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه وار آن راکس در مقاله خود بهقلم «جان بارت» نوشت: در سال 1924، دانشکده صنعتی ارتش برای اولین بار تأسیس شد.
در پی مشکلات اقتصادی آمریکا و نیاز به حمایت از نیروی اعزامی در جنگ جهانی اول، کنگره این کالج را تأسیس کرد تا شالوده فکری برای پایگاه صنعتی آمریکا در جنگ بعدی را ایجاد کند.
هفده سال بعد، نیاز به این اقدام با حمله ژاپن به پرل هاربر مبرم شد. دانشکده صنعتی ارتش ارزش خود را با ایجاد خط مقدم اقتصادی در جنگ جهانی دوم به کمیسیون مشاوره دفاع ملی ثابت کرد.
یک قرن پس از تأسیس کالج، درسهایی که آمریکا به طرز دردناکی در مورد بسیج صنعتی در درگیری قدرتهای بزرگ آموخته بود تا حد زیادی فراموششده است و نسل جدیدی از متخصصان امنیت ملی اکنون خود را به آموزههای آن دوره نیازمند میبینند.
تمرکز برنامه ریزان دفاعی بر سناریوهای جنگ کوتاه و توسعه ارتشی که حول سامانههای پیشرفته ساختهشده است، آمریکا را در معرض شکست استراتژیک بالقوه در درگیری قرار داده است.
پس از یک نسل از جهانیشدن و غیرصنعتیسازی، ساختار امنیت ملی آمریکا نیاز به درک بهتری از تأثیر درگیری طولانیمدت بر ارتش دارد تا توسعه یک پایگاه صنعتی و زنجیره تأمین را تسهیل کند و بتواند در طول یک جنگ طولانی انعطافپذیر باشد.
این باید از طریق همکاری نزدیک با صنعت خصوصی انجام شود. درک اینکه نقاط ضعف پایگاه صنعتی در کجا قرار دارند، راهنمای سرمایهگذاریهای دقیقتر در پایگاه صنعتی است، تا هم ستون فقرات ارتش را در زمان افزایش محدودیتهای بودجهای تقویت کند و هم پایگاه صنعتی را برای درگیری در مقیاس بزرگ آمادهتر کند.
جنگ بین قدرتهای بزرگ منحصربهفرد است زیرا این کشورها اراده و توانایی ادامه جنگ برای مدت طولانی را دارند.
درگیریهای قدرتهای بزرگ تقریباً همیشه گسترش مییابند، طولانی میشوند و به رقابتهای فرسایشی بین مهمات و پرسنل تبدیل میشوند.
حتی امروز در مناقشه روسیه و اوکراین، جنگ نیابتی قدرتهای بزرگ، جنگ به سال دوم خود کشیده شده است. با استثناهای بسیار کمی در تاریخ، جنگ بین قدرتهای بزرگ ناگزیر گسترده و طولانی میشود.
چالشی که آمریکا با آن مواجه است این است که بتواند در درگیریهای طولانیمدت به اندازه کافی دوام بیاورد تا به پیروزی برسد.
برای نسل گذشته، برتری نظامی-فناوری آمریکا در میدانهای نبرد کویت، عراق، صربستان، افغانستان و لیبی مفید بود، اما با اینکه هیچیک از این درگیریها به اندازه کافی طولانی نبود، یا با شدت بالا ادامه پیدا نکرد تا بر پایه صنعتی و زنجیره تأمین فشار وارد شود، نشانههایی از مشکل ظاهر شد.
سیستمهای پیچیده به زنجیرههای تأمین جهانی متنوعتر نیز وابسته هستند.
بهعنوان مثال، تانتالم، یک فلز کلیدی برای سلاحهای مافوق صوت، در آمریکا استخراج نمیشود.
در همین حال، چین بیش از سهچهارم بیسموت، منیزیم و تنگستن جهان را تولید میکند که هر سه عنصر کلیدی برای نیمهرساناها هستند.
مسئله اصلی این است که سرمایهگذاری در سامانههای خودمختار برای بازدارندگی ارتش چین بر مواد تولیدی چین متکی است.
اگر پایگاه صنعتی دفاعی آمریکا برای حفظ گلولههای توپخانهای برای اوکراین در زمان صلح به چالش کشیده شود، چگونه میتواند جبهههای پیشرفتهتر را در درگیری طولانی با چین حفظ کند؟
پاسخ عمومی این است که آمریکا همانگونه که در طول جنگ جهانی دوم توانست، اقتصاد ملی را بسیج خواهد کرد.
درحالیکه آمریکا سومین تولیدکننده بزرگ در جهان باقیمانده است، اثرات صنعتی زدایی و جهانیشدن، توانایی پایگاه صنعتی را برای شرکت در درگیریهای طولانیمدت به چالش میکشد. در آن زمان آمریکا این مزیت را داشت که بزرگترین تولیدکننده جهان بود، به دلیل رکود بزرگ نیروی کار بسیاری داشت و پس از شروع جنگ در سال 1939، بسیج را آغاز کرد.
غلبه بر دو نسل صنعتی زدایی برای آمریکا تقریباً غیرممکن خواهد بود. در سطح کلان، تلاشهای کنونی کنگره برای تسهیل تولید نیمهرساناها 52 میلیارد دلار هزینه دارد.
با در نظر گرفتن فشارهای بودجهای فعلی، بعید است که آمریکا مشوقهای مالی قابلتوجهی برای بازسازی بخشهای بزرگی از پایگاه صنعتیاش را داشته باشد.
درحالیکه تلاشهای مداوم وزارت دفاع برای ایمن کردن زنجیرههای تأمین مواد معدنی حیاتی مفید است، اما حجم آنها برای تقویت محسوس پایههای صنعتی برای درگیری طولانیمدت به اندازه کافی نیست.
ابتدا، آمریکا نیاز به درک رابطه و الزامات بین ساختار نیروها در یک درگیری طولانیمدت، پایه صنعتی و زنجیره تأمین جهانی دارد. این امر مستلزم آن است که وزارت دفاع کلیت زنجیره تأمین جهانی را برای درک ظرفیت توان عملیاتی موجود تولید مواد خام ترسیم کند.
میتوان از ترسیم شکل کلی زنجیره تأمین برای کاهش ریسک و درک ظرفیت استفاده کرد. وزارت دفاع هم باید همکاری با صنایع خصوصی را افزایش دهد و شروع به سرمایهگذاری اساسی در پایگاه صنعتی دفاعی کند تا آمریکا بتواند درگیری طولانیمدت را تحمل کند.
یک جنگ طولانی بین چین و آمریکا یک رویداد فاجعهآمیز جهانی خواهد بود که آینده جهان ما را برای نسلها شکل خواهد داد. اما آیا آمریکا میتواند پایگاه صنعتی خود را برای بازدارندگی بالقوه علیه یک دشمن آماده کند؟
رفع چالشها در پایگاه صنعتی دفاعی سالها طول میکشد، بنابراین بهتر است آمریکا از همین الان شروع کند تا دیر نشده است.