بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنانمه نشنال اینترست در یادداشتی بهقلم «دن بلومنتال» نوشت: سیاستگذاران در آمریکا شروع به درک یک واقعیت تلخ (جنگ سرد با چین) و نیاز به یک استراتژی با اهداف روشن کردهاند.
عبور بالون جاسوسی چین از حریم هوایی آمریکا و نگرانیهای فزاینده در موردحمایت دیپلماتیک و نظامی احتمالی چین از جنگ روسیه علیه اوکراین تنها آخرین تحولاتی است که سیاستگذاران آمریکا را در موردنیاز به اقدام برای مقابله با تهدید حزب کمونیست چین تشویق میکند.
مواضع تندرو جدید آمریکا در قبال چین مدتها بود که به تعویق افتاده بود و بسیاری از جمله پکن را غافلگیر کرده بود.
برای چندین دهه، چین بهطور سیستماتیک از امتیازاتی که بهعنوان عضوی از جامعه آزاد و باز ملل در تلاش برای تسلط به آن اعطا شده است، سوءاستفاده کرده است.
شاهد این امر را میتوان در استفاده مداوم چین از اجبار دیپلماتیک، تحریکات نظامی غیرقانونی و در حوزه اقتصادی، سرقت گسترده مالکیت معنوی، شیوههای تجاری غارتگرانه و دستکاری گسترده بازار از طریق یارانههای گسترده به صنایع موردعلاقه مشاهده کرد.
استفاده از این تاکتیکها توسط حزب کمونیست چین تصادفی نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی عمدی برای جانشینی آمریکا بهعنوان رهبر جهانی و ایجاد نظم منطقهای و جهانی است که مطابق با ترجیحات اقتدارگرایانه آن است.
به بیان صریح، آمریکا برای مقابله با این چالش بسیار کند عمل کرده است.
تغییر اساسی در رویکرد رقابتی دولت ترامپ و بایدن شروعی بود، اما استراتژی جامعی که ابزارهای سیاسی قابلتوجه آمریکا را برای دستیابی به پیروزی سازماندهی و هماهنگ کند، بهویژه در عرصه اقتصادی، هنوز وجود ندارد.
تغییر احساسات آمریکا در مورد چین و تمایل فزاینده برای اقتصادی عاری از نفوذ اقتدارگرایانه حزب کمونیست چین، اقتصاد را برای رقابت به صفر رسانده است.
دولتهای ترامپ و بایدن تلاش کردند تا به دلیل اقدامات اقتصادی غارتگرانه چین، هزینههای اقتصادی را به چین تحمیل کنند و آمریکا را برای رقابت در داخل و خارج از کشور قرار دهند.
اقدامات سیاستی اتخاذشده توسط هر دو دولت بر هموارسازی زمین بازی اقتصادی، دفاع از مزیت تکنولوژیک آمریکا و همکاری با متحدان و شرکا متمرکز بود؛
اما آیا این سیاستها که بسیاری از آنها بهعنوان پیروزیهای سیاسی معرفی میشدند، تأثیر قابلتوجهی بر حفاظت از اقتصاد و شیوه زندگی آمریکا گذاشتهاند؟
وقتی صحبت از متحدان و دوستان به میان میآید، آمریکا باید روی برداشتن گامهای مشخص برای تقویت ابزارهای خود برای دولتسازی اقتصادی تمرکز کند. آمریکا باید به ایجاد مراکز قدرت اقتصادی جایگزین در سراسر جهان کمک کند.
این امر بهویژه در هند و اقیانوسیه صادق است زیرا تعمیق روابط اقتصادی ما میتواند تلاشهای وزارت دفاع برای تقویت موقعیت خود در منطقه را تقویت کند و به آمریکا و متحدانش کمک کند تا برای یک درگیری منطقهای بهتر آماده شوند.
سیاست آمریکا در مورد چین در دوران دولت ترامپ و اکنون بایدن بهگونهای تغییر کرده است که حتی یک دهه پیش نیز امکانپذیر نبود.
مقابله با تهدید چین چالشبرانگیز خواهد بود و نیاز به فداکاری دارد؛ اما آمریکا قبلاً با چالشهای مشابهی روبرو بوده و پیروز شده است و میتواند با استراتژی درستی که از ابزارها و روابطی که آمریکا برای دههها برای دفاع از نظم آزاد و آزاد برای همه ملتها سرمایهگذاری کرده است، دوباره این کار را انجام دهد.