بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه ژاکوبین در یادداشت تازه خود بهقلم «مجید ملحس» نوشت: دیدارهای دیپلماتیک بایدن در اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و عربستان، نشاندهنده یک امپراطوری آمریکایی بود که برای حفظ هژمونی خود در منطقه تلاش میکند.
سفر رئیسجمهور در زمانی انجام شد که نفوذ اقتصادی چین بر غرب آسیا چنگ انداخته و ولادیمیر پوتین هم آماده میشد تا در یک سفر خارجی نادر و شوم راهی ایران شود.
بایدن توانست به اهداف خود برای باز کردن شیر نفت خلیجفارس به روی بازار آزاد جهانی و تامین منافع ژئوپلیتیک آمریکا در منطقه در برابر چین متجاوز برسد.
در نهایت، تقویت هژمونی آمریکا در منطقه از طریق تضمین ثبات دولتهای خودکامه تحت آمریکا انجام شد. همکاری نظامی تقریبا صریح بین کشورهای عربی و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) بیسابقه است و نشان دهنده دو قطبی شدن فزایندهای تحت هدایت آمریکا در منطقه و در برابر نفوذ ایران است.
حزبالله بهعنوان حزب سیاسی متحد ایران، یکی از قدرتمندترین عوامل غیردولتی نظامی در جهان است و اخیرا بهرهبرداری گازی اسرائیل (رژیم صهیونیستی) در حوزه مورد مناقشه کاریش را به چالش کشیده است.
این تنش فزاینده بین ایران و بلوک تحت رهبری آمریکا در غرب آسیا باعث شده تا اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و همسایگان عربش روابط اقتصادی نزدیکتری را در سالهای اخیر داشته باشند و توافقات آبراهام نیز نماد این جریان است.
این قطبی شدن به واسطه جنگ تجاری آمریکا با چین شعلهور شد، زیرا چین با نقض تحریمهای ایالات متحده، نفت ایران را میخرد و مانورهای نظامی مشترک با روسیه برگزار میکند. حزبالله و دیگر جناحهای طرفدار ایران، از نفوذ چین در منطقه استقبال میکنند.
سفر بایدن به غرب آسیا باعث شد تا او به منافع هژمونی آمریکا توجه کند که در حال حاضر از سوی نیروهای ارتجاعی مورد حمایت ایران، چین و روسیه تهدید میشود.
هیچ برندهای در این فضای دو قطبی فزاینده بین بلوک تحت رهبری آمریکا در منطقه و جریان محافظهکارانه ایران و نیروهای نیابتی این کشور وجود ندارد.
این جریان خود را ضد امپریالیستی مینامد و از سوی روسیه و چین حمایت میشود. این نظامیگری منطقهای نوپا منعکسکننده تلاش ناامیدانه آمریکاست تا موقعیت استثمارگرانه موجود خود و اقتدار کشورهای اقماری سرکوبگرش در غرب آسیا را حفظ کند.