بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز مقالهای بهقلم «اریک اشمیت» «ییل باجرکتاری» منتشر کرد که در آن آمده است: آمریکا در بحبوحه رقابتی پرمخاطره با چین برای تسلط بر موج بعدی نوآوری در عرصه فناوری است.
آمریکا در سال 2019، کارزار دیپلماتیک خود را برای خنثی کردن تسلط چین بر زیرساخت جی 5 افزایش داد، اما این کار بعد از آن بود که شرکتهای چینی هوآوی و زد تی ایی با یارانههای عظیم دولتی رقبای اصلی غربی را کنار زده بودند.
کمیسیون امنیت ملی گزارش نهایی خود در زمینه هوش مصنوعی را سال گذشته منتشر کرد و رویکرد جامعی برای حفظ رهبری آمریکا در عرصه آموزش را درخواست نمود.
اما این گزارش هم چهار سال پس از آن منتشر شد که چین استراتژی ملی خود را در عرصه هوش مصنوی به اجرا درآورده بود، میلیاردها دلار تامین سرمایه جدید کرده بود، شرکتهای سرآمد ملی خود را شناسایی نموده بود و هوش مصنوعی را در استراتژی نظامی-غیرنظامی یکپارچه ساخته بود.
قبل از اینکه واشنگتن دست به کار شود، سیستم متمرکز پکن پژوهش و توسعه فناوری سطح بالا، میلیاردها دلار سرمایهگذاری، آموزش دانشجویان و یارانه دادن به شرکتهای فناوری را انجام داده بود.
احتمال دارد طبق این سناریو، کشورهایی که به فناوری ساخت چین متکی هستند از جمله برخی از متحدین آمریکا، به مدار سیاسی چین کشیده شوند.
جا دارد تجعب کنیم که چرا واشنگتن اجازه داد اوضاع تا این حد بد شود. ریشه توضیح این موضوع در یک تناقض است: آمریکا یک ابرقدرت فناوری است، اما با این وجود، از آسیبپذیریهای قابلتوجه فناوری نیز رنج میبرد.
علاوه بر این، ظهور سرمایه مخاطرهآمیز، مقوله جدید قدرتمندی را به مثلث نوآوری اضافه کرده است.
این مثلث از مدتها قبل دولت، صنعت و دانشگاه را گرد هم آورده بود. این مقوله جدید قدرت نسبی دولت برای شکلدهی و هدایت نوآوری را تضعیف کرد و واشنگتن تمرکز خود را بر اولویتهای فناوری ملی از دست داد.
واشنگتن برای اینکه خود را از این چاله درآورد، نیازمند به یک استراتژی در زمینه رقابت ملی است که متمرکز بر فناوری باشد و از هندسه جدید اکوسیستم نوآوری معاصر استفاده کند.
همچنین، آمریکا باید به کاهش تواناییاش برای تولید فناوری حیاتی و اتکایش به زنجیره کالایی رسیدگی کند که به نحو خطرناکی از طریق رقبای اصلی آن تامین میشود.
در عین حال، واشنگتن باید خود را مصون از اقدامات نادرست اقتصادی چین نظیر سرقت مالکیت معنوی و انتقال اجباری فناوری نگه دارد که باعث تضعیف شرکتهای آمریکایی میشود.
یک استراتژی مبتنی بر فناوری مستلزم یک رویکرد متعادل برای مقررات حاکم بر فناوری است. فناوریهای جدید میتوانند عمیقا بیثبات کننده باشند، به اشخاص و جوامع آسیب برسانند، اعتماد به دولت را تضعیف و واکنشهایی را ایجاد کنند که نوآوری را خفه میکند.
واشنگتن و متحدان و شرکایش سهم مشترکی در آینده نظم مبتنی بر قانون دارند و منابع جمعی آنها میتواند به نسبت بر مزایای پکن غالب شود.
واشنگتن باید مشوقهایی را به وجود آورد که برای «دولتهای در حال نوسان» جذاب باشند. این دولتها در حال حاضر حساب میکنند که چین یا آمریکا، کدام یک رویکرد جذابتری را در عرصه فناوری ارائه میدهند.
آمریکا نیازمند است تا همسویی عمومی و خصوصی را برای هدایت انرژی بخش خصوصی به سمت طرحهای فناوری استراتژیک مجددا تقویت کند. این طرحها شامل کنسرسیومهای چند ملیتی میشود که نقش هماهنگکننده در سرمایهگذاریها برای برنامههای علمی و تحقیقاتی دارند.
در نهایت، جامعه اطلاعاتی آمریکا باید خود را با چالشهای محیط دیجیتالی معاصر سازگار نموده و توجه خود را بیشتر معطوف به تمرکز بر جریانهای فناوری خارجی کند.