loader image

جستجو

Will Iran retaliate against Israel's attack

کویینسی:
آیا ایران حمله اسرائیل را تلافی خواهد کرد؟

مرکز مطالعات سورین

چکیده

اندیشکده «کویینسی» در تحلیل تازه خود ضمن اشاره به درخواست رهبران اروپایی از تهران برای خودداری از تشدید تنش‌های منطقه، به بررسی این سوال پرداخت که آیا ایران حمله اسرائیل را تلافی خواهد کرد؟

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در تحلیل تازه خود به‌قلم «الدار ممدوف» نوشت: در حالی که ایران در حال تأمل در پاسخ به حمله هوایی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در تاریخ 26 اکتبر که به تلافی حملات ایران به اسرائیل در شب اول اکتبر است، رهبران اروپایی از تهران خواستند از پاسخ به اسرائیلی چشم‌پوشی کند.

«کایر استارمر» نخست‌وزیر بریتانیا، از ایران و اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  خواست تا «خودداری نشان دهند» و «از تشدید تنش‌های منطقه‌ای خودداری کنند»، اما ایران را به‌عنوان طرفی که نباید پاسخ دهد، معرفی کرد.

« اولاف شولز» صدراعظم آلمان نیز به ایران هشدار داد که «چنین واکنش‌های تنش‌زای عظیم نمی‌تواند برای همیشه ادامه یابد و باید اکنون متوقف شود و فرصتی برای یک توسعه صلح‌آمیز درغرب‌آسیا فراهم کند.

شولتز بر حمله «دقیق و هدفمند» اسرائیل در مقابل «حمله موشکی گسترده علیه اسرائیل(رژیم صهیونیستی) » (توسط ایران) تأکید کرد.

با این حال، این اصرارها ممکن است مورد توجه قرار نگیرد. برای مثال، به‌رغم تلاش‌های شولز برای مقابله با حمله هدفمند اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  با آنچه وی به‌طور ضمنی اقدام بی‌پروای ایران می‌دانست، یک قربانی در اثر ریزش آوار در حمله موشکی ایران به وجود آمد، در حالی که حداقل چهار نفر (که گفته می‌شود همه پرسنل نظامی بودند) در حملات اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  کشته شدند.

اگرچه هیچ وعده انتقام فوری از سمت تهران وجود نداشت، برخلاف آنچه پس از حمله اسرائی(رژیم صهیونیستی) ل به کنسولگری ایران در دمشق در ماه آوریل و ترور اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس در تهران در ماه جولای اتفاق افتاد، اما رهبری ایران انتقام‌جویی را رد نکرده است.

به نظر می‌رسید که ]آیت‌الله[ خامنه‌ای، ماهیت و دامنه دقیق واکنش را به فرماندهان نظامی تفویض کرده است.

به گزارش امواج مدیا، او تأکید کرد که در حالی که اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  «‌به‌دنبال اغراق در حمله‌اش برای بزرگ‌نمایی دستیابی به اهداف خود است، اشتباه است که ما آن را کم اهمیت جلوه دهیم.»

کلید درک وضعیت مخمصه ایران در اینجا نهفته است؛ این یک اقدام متعادل‌کننده ظریف بین نیاز به اجتناب از یک جنگ همه‌جانبه با اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  (و احتمالاً آمریکا) و ناخوشایند بودن سیاسی پذیرش حملات به تهران به‌عنوان یک امر عادی است.

آخرین حمله از این دست حملات به خاک ایران، پس از جنگ ایران و عراق در دهه 1980 بوده است.

بیشتر ایرانیان به‌طور قابل درکی نسبت به یک درگیری گسترده‌تر محتاط هستند و ترجیح می‌دهند روی اقتصاد خود تمرکز کنند.

گزارش‌های شاهدان از تهران حاکی از آن است که بلافاصله پس از حمله اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ، زندگی به روال عادی بازگشت که نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری مردم و شاید امیدواری است که همچنان از تشدید بیشتر این حملات جلوگیری شود.

با این حال، خودداری از پاسخ موجب ضعف متحدان ایران در منطقه و جمعیت خود ایران می‌شود؛

این ترس وجود دارد که عادی‌سازی حملات به تهران و سایر شهرهای ایران، خطوط قرمز موجود را بیشتر از بین ببرد و اسرائیل را تشویق کند که با تهران به همان شیوه که میلش می‌کشد رفتار کند.

در حالی که حملات اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  تاکنون فقط به اهداف نظامی مربوط می‌شود، در این روایت ذکر شده چه چیزی می‌تواند اسرائیل (رژیم صهیونیستی) را از هدف قرار دادن زیرساخت‌های اقتصادی در دور بعد حملاتش باز دارد و در غیاب بازدارندگی ایران، این امر محتمل‌تر نیز می‌شود.

بازگشت به «جنگ سایه» بین ایران و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ، وضعیت موجود قبل از 7 اکتبر 2023، ممکن است اکنون از دیدگاه تهران ناکافی به‌نظر برسد، با توجه به تمایل فزاینده اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  برای ریسک کردن و تضعیف متحدان کلیدی ایران، مانند لبنان، اکنون دیگر نمی‌توان روی شبهه‌نظامیان شیعه تمرکز کرد و امید داشت که شرایط مانند قبل شود.

این ملاحظات حاکی از محتمل بودن نوعی اقدام تلافی‌جویانه از سمت ایران است.

جستجو برای بازدارندگی احیا‌شده همچنین فشار بر ]آیت‌الله[ خامنه‌ای را افزایش می‌دهد تا در فتوای خود که توسعه سلاح‌های کشتار جمعی را غیرقانونی می‌کند، تجدید نظر کند.

با هر تشدید جدید تنش، به نظر می‌رسد که احساسات عمومی به سمت حمایت از تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای ایران به‌عنوان بازدارنده نهایی عمل می‌کند.

غیر از گزینه هسته‌ای، تهدیدات تهران برای مسدود کردن تنگه هرمز، شریان کلیدی تجارت جهانی نفت، کارت دیگری است که تهران در صورت تشدید درگیری‌ها آن را بازی می‌کند.

با این حال، فرصتی برای اجتناب از نتایج وحشتناک جنگ وجود دارد. تهران با انتخاب کم اهمیت جلوه‌دادن حمله اخیر اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  و تأخیر در پاسخ خود، ممکن است بتواند از نگرانی غرب در مورد احتمال تشدید بیشتر تنش‌ها برای دستیابی به موفقیت دیپلماتیک در غزه و لبنان استفاده کند.

بر این اساس، اگر رهبران غربی مانند استارمر بریتانیا و شولتز آلمان واقعاً نگران دورنمای یک جنگ در حال گسترش درغرب‌آسیا هستند، نباید صرفاً از ایران بخواهند که به حملات اسرائیل (رژیم صهیونیستی) پاسخ ندهد، بلکه باید با جدیت در جهت تأمین امنیت منطقه تلاش کنند. مهم‌ترین نتیجه اکنون آتش‌بس در غزه و آزادی گروگان‌های اسرائیلی است.

همچنین این عملکرد به تهران این امکان را می‌دهد که با متوقف کردن روند افزایشی جنگ، ادعای موفقیت دیپلماتیک کند و فشار برای پاسخ نظامی به اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  را از بین ببرد.

تاکنون، بریتانیا و آلمان تقریباً بدون قید و شرط از حق اسرائیل(رژیم صهیونیستی)  برای دفاع از خود حمایت کرده‌اند و در عین حال تنها به لزوم احترام به قوانین بین‌المللی و قوانین جنگ در اجرای آن توجه کرده‌اند.

این مسئله باید تغییر کند، توصیه‌های یک‌جانبه استارمر و شولز به ایران نباید اروپا را به بی‌ربطی‌های استراتژیک و دیپلماتیک بیشتر محکوم کند.