بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه جروزالم پست در مقاله جدید خود بهقلم « ایوگدور هسل کورن» نوشت: اتفاق جالبی در هفتههای اخیر در مورد تهدیدات ایران و کره شمالی رخ داده است.
حتی اگر این پیوند بهجای طراحی بهطور تصادفی اتفاق بیفتد، نتیجه برآیندی یکسان است:
آمریکا ممکن است خود را با دو جبهه در دو منطقه جغرافیایی متنوع و دور از هم بهطور همزمان ببیند.
از نظر عملیاتی، اگر اقدامات تهاجمی این کشورها عمداً همگام شوند، هدف آنها کاهش نیروهای آمریکایی خواهد بود.
چنین سناریویی بهشدت خیالی است. اول، روابط ایران و کره شمالی در ایدئولوژی مشترکی است که پیونگیانگ آن را ناامید کردن قدرتهای امپریالیستی تعریف میکند.
این جبهه مشترک، همکاری گستردهای در توسعه فناوریهای موشکی و هستهای ایجاد کرد. بنابراین گزارشهای مختلفی مبنی بر حضور دانشمندان ایرانی در آزمایشهای هستهای کره شمالی منتشر شد.
گزارش سازمان ملل که سال گذشته منتشر شد، عنوان کرد که همکاری موشکی بین دو کشور شامل انتقال قطعات حیاتی است که آخرین محموله آن در سال 2020 انجام شده است. پیونگیانگ حتی بهعنوان «انبار اصلی» برنامه موشکی ایران توصیف شده است و درواقع، تضمین میکند که هرگونه پیشرفت فناوری در راهاندازی ابزارهای حملونقل دوربرد یک کشور، نوید خوبی برای دیگری خواهد داشت.
ثانیاً، طرح کاهش نیروهای آمریکا نهتنها سالها قبل طراحیشده بود، بلکه به مرحله اجرا درآمد. بهعنوانمثال، در 19 آگوست 1981، دو فروند 22Su- لیبیایی به دو فروند 14F- آمریکایی شلیک کردند و در پی آن در سواحل لیبی در خلیج سیدرا سرنگون شدند.
طرابلس ابراز نگرانی کرد که درگیری هوایی ممکن است منادی تهاجم برنامهریزیشده به لیبی باشد.
برای اولین بار، در 26 آگوست 1981، کره شمالی یک فروند 2SAM- را به سمت هواپیمای شناسایی 71SR- آمریکا که بر فراز آبهای بینالمللی پرواز میکرد، شلیک کرد.
سقف عملیاتی 71SR- بهگونهای بود که پرتاب بیسابقه موشک زمین به هوا را به یک تهدید اسمی تبدیل میکرد و این واقعیتی بود که واشنگتن را نسبت به مقاصد پیونگیانگ دچار سردرگمی کرد.
جالب است که آنچه رویترز در 14 اکتبر عنوان کرد، «تکرار بیسابقه پرتاب موشکهای کره شمالی»، همزمان با تهاجم بینظیر 12 روزه ایران علیه مناطق کردی در شمال عراق بود.
علاوه بر این، گویی هر دو درصدد ایجاد حداکثر تحریک و جلبتوجه آمریکا به اقدامات نظامی خود بودند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در 28 سپتامبر اعلام کرد که 73 موشک بالستیک به گروههای مخالف کرد مستقر در اقلیم کردستان عراق شلیک شده است.
خبرگزاری ایرانیان افزوده است که نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنین از «دهها» پهپاد انتحاری استفاده کرده است.
گویی این کافی نیست، فرماندهی مرکزی آمریکا در 28 سپتامبر اعلام کرد که برای سرنگونی یک پهپاد ایرانی در مسیر اربیل، باید از یک جت جنگنده 15F- کمک بگیرند و افزود که به نظر میرسد این پهپاد تهدیدی برای پرسنل آمریکایی در منطقه است.
تأکید بر این نکته حائز اهمیت است که اگرچه ایران و کره شمالی دلایل و اهداف مستقلی را برای تحرکات جنگطلبانه خود ذکر کردهاند، اما این دلایل، حتی اگر معتبر باشند، لزوماً منافع استراتژیک دو کشور در کاهش نیروهای آمریکایی را از بین نمیبرند.
تهران و پیونگیانگ بهشدت از تأثیری که یکی از آنها در برابر نفوذ نظامی واشنگتن بر توانایی دیگری برای «مقاومت در برابر قلدری و ارعاب امپریالیستها» میگذارد، آگاه هستند.
برای مثال، یک استراتژی آماده در دست برای کاهش توسعه نیروهای آمریکا، احتمالاً به تهران اطمینان میدهد که واشنگتن تمایل کمتری برای جلوگیری از برنامه هستهای خود از نظر نظامی دارد.
این موضوع تخمین میزند که چنین حملهای مطمئناً باعث ایجاد بحران در شبهجزیره کره و فراتر از آن خواهد شد.
بنابراین، اثر نهایی چنین پیوند راهبردی، تبدیل دشمنی ایران و کره شمالی به آمریکا از تهدیدات منطقهای به جهانی خواهد بود.
علاوه بر این، پاسخ آمریکا به تحریکات آنها معمولاً شامل قرار دادن نیروهای خود درصحنه نمایش در حالت آمادهباش یا اعزام تجهیزات دریایی و هوایی برای اطمینان از متحدان منطقهای است.
برای مثال میتوان به دستور بازگشت ناو هواپیمابر رونالد ریگان به آبهای نزدیک شبهجزیره کره یک روز پس از شلیک موشک بالستیک میانبرد کره شمالی بر فراز ژاپن در 3 اکتبر یا استقرار بمبافکنهای B-1B ( که بهتازگی اعلامشده) در گوام اشاره کرد.
اینها باید کیم و آخوندها را متقاعد کرده باشد که آنها توانایی منحرف یا محدود کردن منابع نظامی آمریکا را دارند.
در نهایت، با توجه به تعمیق روابط بین این دو کشور و روسیه در پی درگیری طولانی اوکراین، میتوان انتظار داشت که آزمایشهای جدیدی از وضعیت جنگ چندجبههای ارتش آمریکا بهزودی ظاهر شود، زیرا کاملاً مشخص است که رئیسجمهور روسیه بهشدت بهدنبال مجازات واشنگتن به دلیل حمایت مستمر از کییف است.