بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه موزائیک در مطلب تازه خود بهقلم «ریچارد گلدبرگ» نوشت: تا به حال، دولت نتوانسته است متوجه شود که اقدامات آمریکا در یک نقطه از جهان عواقبی در قسمت دیگر دارد.
سفر بایدن به منطقه نویدبخش مهمی از دوران ریاستجمهوری بایدن و به احتمال زیاد مهمترین سفر او به خارج از کشور است.
سفر بایدن تلاشی برای شروع دوباره است که بتواند آمریکا را به مسیر خود بازگرداند.
بایدن سال گذشته با این تصمیمگیریها به قدرت رسید: آمریکا باید افغانستان را ترک کند، به توافق هستهای ایران بازگردد، حمایت از جنگ عربستان علیه تروریستهای مورد حمایت ایران در یمن را رها کند و محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی را کنار بگذارد.
اشتیاق کنونی حزب دموکرات برای در آغوش گرفتن ایران و خصومت آن با عربستان، تا حدی ناشی از رد کردن شدید هر چیزی و هر کاری است که دونالد ترامپ در زمان ریاستجمهوری انجام داد.
رها کردن افغانستان، ایران را تشویق کرد تا با برنامه هستهایاش به پیش برود، روسیه را برای تهدید همسایگانش و چین را برای حمله به تایوان تشویق کرد.
ولادیمیر پوتین به ویژه به خروج آمریکا توجه کرد و محاسبه کرد که تعهد قاطع نیرو علیه یک کشور غیر ناتو با هیچ مقاومتی از سوی کاخ سفید مواجه نخواهد شد.
هنگامیکه «فرانکلین روزولت» با «ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن» آل سعود ملاقات کرد، این دو رابطه نفت در برابر امنیت را ترسیم کردند که میتوانست برای هر دو طرف ارزشمند باشد.
اگر این توافق در سال 2022 برقرار میشد، ریاض از رئیسجمهور آمریکا انتظار داشت که حداکثر فشار را بر نظام رادیکالی که آن را با حملات تروریستی روزانه تهدید میکند، اعمال کند. و کاخ سفید از پادشاه سعودی انتظار دارد که تولید نفت کشورش را به بالاترین حد خود برساند.
در چند هفته گذشته، مجموعهای از گزارشها منتشر شد که نشان از تشدید تلاش برای نزدیکتر کردن آل سعود به آمریکا داشت.
تصمیم برای از سرگیری مذاکرات اتمی سوالات دیگری را در مورد نیات بایدن ایجاد میکند. چرا آمریکا در معماری دفاعی منطقهای برای مقابله با ایران سرمایهگذاری میکند در حالی که همزمان پیشنهاد لغو تروریسم و تحریمهای موشکی آمریکا را علیه همان نظام میدهد؟ چرا عربستان را برای عادیسازی روابط با اسرائیل(رژیم صهیونیستی) تحت فشار قرار میدهد و در عین حال با اعمال نفوذ بیشتر تهران در منطقه، چنین اقدامی را تضعیف میکند؟