بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در یادداشتی بهقلم «جوست هیلترمن» نوشت: در اواسط جولای، «رجب طیب اردوغان« یک تور از عربستان، قطر و امارات را به پایان رساند.
سفری که دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری در اقتصاد بحرانزده ترکیه را به ارمغان آورد.
این سفر نقطه اوج گرم شدن روابط دیپلماتیک بین ترکیه و دولتهای عربستان و امارات پس از نزدیک به یک دهه روابط سرد بود.
درواقع، این نزدیکی به خودی خود با از سرگیری روابط قطر، متحد ترکیه، با ریاض و ابوظبی امکانپذیر شد.
در ماه جولای، تنها چند هفته قبل از سفر اردوغان، قطر و امارات روابط دیپلماتیک رسمی خود را تجدید کردند.
این تنها معاملاتی نیست که در غربآسیا انجام میشود. در سال 2020، اسرائیل با برقراری روابط با بحرین و امارات در توافقنامه آبراهام موافقت کرد.
چند ماه بعد، مراکش و سپس سودان نیز به پیمان آبراهام پیوستند.
در مارس 2023، ایران و عربستان پس از هفت سال تضاد، توافق کردند که روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند.
و در ماه می، حتی دیکتاتور سوریه، بشار اسد، پس از بیش از یک دهه انزوا، به اتحادیه عرب بازگردانده شد.
در نگاه اول، به نظر میرسد که موج عادیسازی روابط در سراسر منطقه نشاندهنده وقفهای در دهه تلاطم ناشی از قیامهای بهار عربی 2010 است.
کشورهایی که رویکردهای نظامی مستقیم یا نیابتی را برای برخی از درگیریهای منطقه دنبال کرده بودند، در حال حاضر تصمیم گرفتهاند که دیپلماسی راه بهتری برای پیشبرد منافع آنهاست. نمونهای از آن میتواند یمن باشد.
اما ناظران باید مراقب باشند که در این تغییرات اغراق نکنند. بسیاری از عوامل اصلی درگیریهای منطقه عمدتاً موردتوجه قرار نگرفتهاند:
بحث بر سر نقش اسلام و اسلامگرایان در دولت، دشمنی دیرینه ایران و اسرائیل و برخی کشورهای عربی، درگیری اسرائیل و فلسطین، که در بحبوحه ظهور یک دولت راست افراطی در اسرائیل با خشونتهای شدید جدیدی مواجه است.
درواقع، عادیسازی روابط بین برخی کشورهای مختلف ممکن است برخی از این مشکلات را بیشتر کند.
از منظر پیشگیری از مناقشه، روی آوردن غربآسیا به دیپلماسی و عادیسازی مزایای انکارناپذیری دارد.
بسیاری از درگیریهای در هم تنیدهی منطقه، بین اسرائیل و حماس، اسرائیل و ایران، و اسرائیل و حزبالله، تنها یک بخش از تنش بزرگتر است.
یک اشتباه محاسباتی یا ارتباط نادرست، یا موشکی که به مدرسه یا مرکز خرید اصابت کند نه به یک هدف نظامی، میتواند زنجیرهای از رویدادها را ایجاد کند.
در چنین شرایطی، داشتن خطوط ارتباطی و دیپلماسی فعال بسیار مهم است.
به همین ترتیب، مشخص نیست که توافق ایران و عربستان تا چه اندازه قدرت ایران را در منطقه تغییر خواهد داد.
در کوتاهمدت، این توافق میتواند تنشهای منطقهای به ویژه در یمن را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد.
اما اگرچه ایران ممکن است حوثیها را وادار کند تا با سعودیها به توافق برسند، اما بعید است که ردپای منطقهای خود را کاهش دهد یا از حمایتهای نیابتی و متحدانش مانند حوثیها، حزبالله، گروههای شبههنظامی در عراق یا سوریه بکاهد.
در هر صورت، عربستان و ایران احتمالاً به اختلاف بر سر قدرت و نفوذ منطقهای ادامه خواهند داد.