بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در مطلب تازه خود بهقلم «اما اشفورد» «متیو کرونیگ» نوشت: روز جمعه، «یوگنی پریگوژین» -رئیس سازمان مزدور تحت حمایت دولت روسیه- گروه واگنر، جنگ لفظی خود را با فرماندهان ارشد نظامی روسیه تشدید کرد؛
او شورش کرد و نیروهایش شهر روستوف و مقر اصلی نظامی آن را تصرف کردند و بیشتر مسیر را به سمت مسکو طی کردند تا اینکه توافقی که توسط رئیسجمهور بلاروس الکساندر لوکاشنکو تنظیم شده بود سرانجام آنها را برگرداند.
اما اشتباه تعبیر نکنید؛ پریگوژین در تلاش برای سرنگونی پوتین نبود، از اظهارات ضبطشده او در جریان این حادثه بسیار مشهود است که او تلاش میکرد پوتین را از دست ژنرالهای بیکفایتی که جنگ را میبازند نجات دهد.
این ارزیابیای است که از آن زمان با ناپدید شدن ژنرال «سرگئی سوروویکین» یکی از معدود رهبران نظامی توانمند مبارزات روسیه فهمیده شده است.
اطلاعات لو رفته اکنون نشان میدهد که احتمالاً این حرکت در آگاهی کامل یکسری از فرماندهان روسی انجام شده و مطمئناً برای برکناری رهبران نظامی نالایق فعلی روسیه رخ داده، اما در حالی که پریگوژین انتظار داشت که واحدهای نظامی عادی روسیه از او حمایت کنند، بسیاری کنار ایستاده بودند و هیچ مقام ارشدی از پوتین جدا نشد.
غیرقابل قبول است که فکر کنیم هر یک از اینها برای منافع غرب بتواند خوب باشد، شاید این هرجومرج به اوکراین اجازه دهد تا در میدان نبرد دستاوردهایی داشته باشد، اما حتی به نظر نمیرسد که این اتفاق نیز برای او افتاده باشد.
صادقانه بگوییم، این شورش و یا بیثباتی در روسیه، فقط خطرات یک درگیری طولانیمدت را در اوکراین برجسته میکند و یک مشکل استراتژیک جدی را برای آمریکا خواهد داشت و آنهم طولانی شدن جنگ و هزینههای موردنیاز برای تأمین اوکراین است.
البته که این مسئله میتوانست فرصتی برای دیپلماتهای غربی باشد تا تلاشهای جدیدی را برای ایجاد شکاف بین روسیه و کشورهای پوششدهنده آن ایجاد کند.
ولی مسئله اصلی گرایش کشورهای مختلف به سمت روسیه، مسئلهای نیست که بتوان با دیپلماسی آن را حل کرد.
زیرا گرایش آنان حاصل یک تجارت پرسود و تأمین مواد و انرژی از سمت روسیه است که اغلب این موارد هم تحت قوانین و تحریمهای آمریکا بیثبات و شکننده شده است.