loader image

جستجو

اکونومیست:
اثر منفی اقتصاد آمریکا بر دیگر کشورها

مرکز مطالعات سورین

چکیده

نشریه «اکونومیست» در مقاله خود به بررسی اثر منفی اقتصاد آمریکا بر دیگر کشورها پرداخت و عنوان کرد: اقتصاد آمریکا برای مدت طولانی به دلیل جغرافیا، بازار مصرف بزرگ، بازار کار یکپارچه و بازارهای مالی عمیق این کشور قوی عمل کرده است.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه اکونومیست در مقاله خود عنوان کرد: براساس سیاست‌ها و عملکرد فعلی، آمریکا محکوم به رشد کندتر نسبت به سایر کشورهای صنعتی اصلی در آینده قابل پیش‌بینی است.  شورای سیاست رقابت، کمیته‌ای که به رئیس‌جمهور و کنگره آمریکا مشاوره می‌دهد، در سال 1992 اعلام کرد.

زمانی که آمریکا نگران این بود که اقتصادش رو به افول است و موقعیت خود را نسبت به ژاپن و اروپا از دست می‌دهد. برعکس آن ثابت شد. ژاپن وارد یک دوره طولانی رکود شد، رشد اروپا متوقف شد و آمریکا یک رونق دوباره را تجربه کرد که به دلیل ظهور اینترنت تقویت شد.

با گذشت بیش از سه دهه، برخی دوباره تصاویری از اقتصاد آمریکا را به نمایش می‌گزارند که رو به زوال است.

چین در حال حاضر غارتگر شرق است. دونالد ترامپ، به جای بیل کلینتون، کاندیدای ریاست‌جمهوری شده است و نسبت به وضعیت اقتصاد ابراز تاسف می‌کند. آمریکایی‌ها بیش از هر زمان دیگری نسبت به جایگاه و قدرت آمریکا به‌خصوص در مورد آینده اقتصادی مضطرب هستند.

گالوپ، یک شرکت نظرسنجی بین‌المللی، مرتباً از آمریکایی‌ها می‌پرسد که آیا از روند کار آمریکا راضی هستید یا خیر، از سال 1980 تا اوایل دهه 2000، به‌طور متوسط ​​ بیش از 40 درصد از شرایط مسیر آمریکا در آینده راضی بوده‌اند و در طی دو دهه گذشته به 25 درصد کاهش یافته است.

از دهه 1990، اقتصاد آمریکا دچار تحولات گاه و بیگاهی شده است، از جمله رکود دات کام، بحران مالی جهانی، افزایش بیکاری در طول بیماری کرونا و اخیراً افزایش تورم در آمریکا کع بی‌داد می‌کند.

در شرایط برابری قدرت خرید (PPP) سهم آمریکا از اقتصاد جهانی در حقیقت کاهش یافته است و از 21 درصد در سال 1990 به 16 درصد در حال حاضر رسیده است.

از اوایل دهه 1990، آمریکا سریع‌تر از سایر کشورهای ثروتمند رشد کرده است و با شدت بیشتری از دست اندازهای اقتصادی رد شده است.

تشخیص اشتباه شورای رقابت در سال 1992 باید اصلاح شود، زیرا رشد آمریکا از آن زمان تاکنون بهترین در کلاس بوده است.

عملکرد بهتر آمریکا در میان اقتصادهای بالغ قابل‌توجه است، به‌طوری که تولید ناخالص داخلی آن در حال حاضر حدود نیمی از تولید ناخالص داخلی گروه G7 است.

تولید اقتصادی آمریکا 40 درصد بیشتر از اروپای غربی، کانادا و 60 درصد بیشتر از ژاپن است.

اقتصاد آمریکا برای مدت طولانی به دلیل جغرافیا، بازار مصرف بزرگ، بازار کار یکپارچه و بازارهای مالی عمیق این کشور قوی عمل کرده است.

این امر به شرکت‌های آمریکایی امکان گسترش و جذب کارگران بیشتری را به بخش‌های مولدتر داده است. مرز جنوبی طولانی و متخلخل نیز یک باد اقتصادی بوده است که به نیروی کار اجازه رشد داده و مشاغل سخت را پر کرده است.

آمریکا همچنین به دلیل پیشرفت در تکنیک‌های استخراج هیدروکربن به بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت و گاز در جهان تبدیل شده است.

ارز غالب این کشور تجارت جهانی را برای مشاغل آمریکایی بدون اصطکاک‌ کرده است و دانشگاه‌های برتر آن بهترین دانشجویان جهان را جذب می‌کنند.

انتخاب‌های دیگر سیاستی آمریکا نیز کمک کرده است. آمريكا نسبت به بسياري از كشورهاي ديگر رويكرد آرام‌تري براي مقررات تجاري دارد.

این به شرکت‌هایی با فناوری پیشرفته اجازه رشد داده است. همچنین آزمایشاتی را که به انقلاب‌های علمی بزرگ انجامید، فعال کرد، اما موفقیت آمریکا فقط داستان یک دولت کوچک نیست.

مقامات در طول بحران‌ها مداخلات جسورانه و قاطعانه‌ای انجام داده‌اند.

پس از شروعی متزلزل، آمریکا پاسخی قوی به بحران مالی جهانی سال‌های 2007-2009 داد و قاطعانه برای پاکسازی ترازنامه بانک‌ها و استفاده تهاجمی از سیاست‌های پولی برای حمایت از رشد اقدام کرد.

واکنش دولت به کرونا با مجموعه‌ای از بسته‌های محرک مالی بود که کشورهای دیگر را پشت سر گذاشت و بسیار غیرعادی‌تر بود. در واقع، مقامات در تعقیب بهبودی بیش از حدی بودند که به افزایش تورم جهانی کمک کردند.

با وجود همه توانمندی‌های ‌آمریکا، این کشور بیماری‌های زیادی دارد. یک آزمون اساسی برای حکومت هر کشوری این است که آیا مردم آن زندگی خوب و طولانی دارند یا خیر.

بر اساس پیش‌بینی‌های سازمان ملل، در سال 2023 امید به زندگی برای یک نوزاد آمریکایی 79 سال بود که سه سال کمتر از میانگین آن در غرب اروپا بود.

این شکاف شگفت‌انگیز تقریباً در سال 1980 وجود نداشت.

این موضوع تا حد زیادی بازتابی است از اینکه تعداد کمتری از آمریکایی‌ها به دلیل چاقی و به‌ویژه مشکلات حاد مخصوص خود آمریکا مانند مواد افیونی، اسلحه و جاده‌های ناامن، به مرگ خود نزدیک می‌شوند.

بسیاری از منتقدان مدل اقتصادی آمریکا ادعا می‌کنند که این مدل ذاتاً ناقص است، نابرابری شدید و شرکت‌های غالب‌تر که رقبا را سرکوب می‌کنند درست نیست.

این اظهارات اغراق‌آمیز است؛ ممکن است زمینه برای توزیع عادلانه‌تر ثروت کشور بدون تضعیف رشد آمریکا وجود داشته باشد، اما این باور عمومی مبنی بر اینکه 1 درصد برتر همه آن را می‌گیرند، بیش از حد غیرقابل باور است.

در مورد غول‌های فناوری مانند اپل و آمازون، باید پتانسیل تسلط آن‌ها را رصد کرد و در صورت لزوم محدود کرد، اما این نیز درست است که ارزش باورنکردنی در زندگی روزمره ایجاد کرده‌اند و صنایع ضعیف‌تر از خود را متزلزل کرده‌اند.

در تاریخ اقتصاد مدرن، عملکرد سه‌دهه‌ای آمریکا قابل‌توجه است، اما اینکه بتواند به آن ادامه دهد سؤال اصلی است.