بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در یادداشتی بهقلم «دیوید کیلکن» نوشت: نبرد شهری ممکن است زمینمحور به نظر برسد، اما در واقع هوافضا نقش مهمی ایفا میکند. حملات هوایی بسیار مهم هستند.
نظارت و شناسایی از سنسورهای مبتنی بر هوا و فضا برای درک محیطهای شهری پیچیده و به همریخته حیاتی است.
ارتباطات و سیستم های ناوبری مبتنی بر فضا برای هدف گیری و فرماندهی اساسی هستند.
جنگ سایبری و جنگ الکترونیک نیز از ویژگیهای این محیط است.
سیستمهای مبتنی بر دریا نیز بسیار مهم هستند. کشتیهای جنگی، هواپیماهای حامل، پشتیبانی تیراندازی دریایی، و پهپادها و موشکهای پرتابشده از دریا، نیرویی را قادر میسازد تا در دریا مانور دهد و در خارج از محیط شهری باقی بماند و در عین حال به دشمنان در خشکی حمله کند.
هر دو طرف در مناقشه غزه دارای برخی یا همه این سامانههای دریایی هستند.
نیروی دریایی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) دارای هواپیماهای حمله سریع، قایقهای موشکی و قایقهای گشتی و همچنین کشتیهای جنگی بزرگتر و نیروهای ویژه دریایی است. حماس دارای نیروی کماندوی دریایی خود به نام «نخبه» است.
در غزه، هدف اصلی ارتش اسرائیل(رژیم صهیونیستی) جداسازی جنگجویان حماس از غیرنظامیان بود.
این تا حدی برای محافظت از جمعیت و بخشی برای شناسایی اهداف قانونی بود. اما این یکی از سختترین جنبههای نبرد شهری است.
در هر صورت، تلاشها برای تشویق غیرنظامیان به خروج از گذرگاههای رسمی یا کریدورهای بشردوستانه تعیینشده تنها در صورتی تا حدی موفق خواهد بود که تجربیات اخیر در ماراوی و موصل راهنما باشد.
شهر غزه، خان یونس، و رفح (سه بخش پرجمعیت نوار غزه) پیچ و خمهایی از ساختمانهای بتنی و آجری چند طبقه هستند که اغلب بدساخت، ناهموار و مستعد فروریختن در اثر حملات توپخانهای یا هوایی هستند.
این برای غیرنظامیان گرفتار شده و همچنین برای سربازان بسیار خطرناک است.
حماس نیرویی است که از نظر فناوری توانمند است و از نظر اجتماعی در حال جنگ است.
برنامهریزان ارتش اسرائیل(رژیم صهیونیستی) احتمالاً نگران این هستند که هنگامی که نیروهای آنها قاطعانه به نبرد زمینی در غزه متعهد شوند، دیگر بازیگران منطقه، حزبالله لبنان، شبههنظامیان مورد حمایت ایران در سوریه یا خود نیروهای ایرانی ممکن است به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) حمله کنند و جنگی چندجانبه ایجاد کنند.