بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در مقاله تازه خود بهقلم «رایان میچل» نوشت: سفیر اتحادیه اروپا در چین اخیراً تلاشهای پکن برای برقراری صلح در بحبوحه درگیری روسیه و اوکراین را مورد انتقاد قرار داد و تأکید کرد که «بهاصطلاح بیطرفی نمیتواند وجود داشته باشد».
مقامات آمریکا نیز انتقادات مشابهی را صادر کردهاند و چین و بسیاری از کشورهای دیگر را هدف قرار دادهاند که از پیوستن به تلاشهای تحریمهای غرب علیه مسکو خودداری کردهاند، یا در برخی موارد به پکن، دهلینو و 30 کشور دیگر پیوستهاند و از محکومیت روسیه نیز خودداری کردهاند.
تعداد کمی از دولتهایی که موردانتقاد قرار گرفتهاند، حتی آنهایی که آشکارا موضع بیطرفی دارند، بهصراحت از این اصطلاح استفاده میکنند.
از قضا، استثناهای اصلی کشورهایی با سیاستهای کلی بیطرفی نظامی از دیرباز، مانند ایرلند، اتریش، سوئیس بودهاند که با این وجود به تحریمها علیه روسیه میپیوندند اما تاکنون متعهد شدهاند.
این وضعیت لفاظی سرسامآور نشانهای از شکست گستردهتر در مفهوم بیطرفی است که بهطور سنتی برای تعریف وضعیت خاص و مجموعه حقوق و وظایف دولتهای ثالث در مقابل طرفهای متخاصم به کار میرفت؛
مانند بسیاری از جنبههای حقوق بینالملل قبل از دوران جنگ سرد، قانون بیطرفی کمتر از آن چیزی بود که پوزیتیویستی بود، یعنی مبتنی بر مراجع قانونی خاص، قابلشناسایی و الزامآور بود.
توانایی دفاع از وضعیت بیطرف حق ذاتی دولت برابر تلقی میشد و دستیابی به آن را به هدفی بسیار مطلوب برای مردم غیرغربی که با تجاوزات استعماری مواجه بودند تبدیل میکرد.
این امر بهوضوح در تاریخ چین با بیطرفی منعکس شد و امروز پیامدهای ماندگاری داشت.
وضعیت بیطرف پکن در آن درگیری خاص، چندان دوام نخواهد آورد.
پس از برخی بحثهای دردناک داخلی، تصمیم سرنوشتساز گرفت تا بهموقع به قدرتهای آنتانت بپیوندد تا از این تصمیم در جریان مذاکرات پس از جنگ، منافع (محدودی) کسب کند؛
اما برای دهههای آینده، همانطور که برای مدت طولانی پیش از این اتفاق افتاده بود، یکی از نگرانیهای اصلی برای سیاستگذاران چینی این بود که چگونه از موقعیت نسبتاً امن در روابط خارجی دولت اطمینان حاصل کنند و تا حد امکان از درگیر شدن در جنگهای خارجی یا جنگهای خارجی اجتناب کنند.
رقابت بلوکهای متخاصم بیطرفی و پیگیری آن، حداقل از زمانی که مقامات چینگ از اصول مرتبط در سال 1864 استفاده کردند تا برای اولین بار وضعیت برابر چین را بهعنوان یک کشور مستقل ارضی در مقابل غرب بهطور مؤثر اثبات کنند، جنبه کلیدی تاریخ سیاست خارجی چین بوده است.
با این حال، از قضا، اگر واشنگتن واقعاً میخواهد اطمینان حاصل کند که چین به روسیه کمک نظامی نمیکند یا منابع رو به کاهش مواد خود را اصلاح نمیکند، باید دقیقاً مسیر معکوس را در پیش بگیرد.
دولت بایدن باید بخواهد چین با قوانین بیطرفی سنتی که مداخله مستقیم یا فروش تسلیحات را ممنوع میکند، بازی کنند.
برای هر فرمول مبهم، بیش از حد تعمیمیافته و مملو از «ارزشها» که واشنگتن میتواند برای دفاع از انتخابهای سیاسی خود ارائه کند، پکن بیش از حد توانایی انجام همان کار را دارد؛
اما قواعد حقوقی واضح و واضحی که انتظارات را برای رفتار خاص از سوی کشورهایی که هنوز درباره تصویر کلی و موضوعات اساسی به اجماع نرسیدهاند.