بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده امریکن کانسروتیو در یادداشت خود بهقلم «مایکل وارن دیویس» نوشت: آمریکا به جنگ سرد دیگری، حتی جنگ جهانی سوم نیازی ندارد. آنچه ما نیاز داریم، این است که به کار خودمان فکر کنیم.
حزب جمهوریخواه در دام شبح کمونیسم افتاده است.
در نگاه اول، چرخش ضد چین ممکن است چیز خوبی به نظر برسد. مطمئناً زمان آن فرا رسیده است که آمریکا یک جنگ اقتصادی علیه چین به راه بیندازد. ما باید مشاغل خود را پس بگیریم و به کارگران آمریکایی دستمزد مناسبی برای انجام کارشان بپردازیم. (ممکن است با شکستن انحصار چین در صنایع حساس مانند داروسازی شروع کنیم.)
ماه گذشته، هیل یک مقاله ظالمانه با عنوان «آمریکا باید برای جنگ با چین بر سر تایوان آماده شود»، منتشر کرد. به نظر میرسد بایدن در همین راستا فکر میکند.
این جنگافروزی موجی از شوک به کشور وارد میکند. با اینحال، 52 درصد از آمریکاییها چین را بزرگترین تهدید خود میدانند. در مقابل، تنها 14 درصد از آمریکاییها روسیه را دشمن اصلی خود میدانند. نیمی از آمریکاییها از جنگ بین کشورشان و چین در پنج سال آینده هراس دارند.
آنچه غمانگیز است اینکه چنین جنگی بیهوده خواهد بود، حتی اگر ما پیروز آن شویم. و احتمال برنده شدن ما تقریباً صفر است.
اول از همه، به سختی نیمی از تایوانیها از استقلال حمایت میکنند. و این با این فرض است که تایوان واقعاً یک کشور مستقل باقی بماند. اما اگر «استقلال» در واقع به معنای اشغال دائمی توسط نیروهای مسلح آمریکا باشد، چه؟ تحت این شرایط، شرط میبندم نیمی از تایوانیهای طرفدار استقلال نظرشان را تغییر دهند.
تایوان به خوبی در حوزه هژمونی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چین قرار دارد. وضعیت مشابه آن در اوکراین است، جایی که بیش از 40 درصد از جمعیت از نوعی ترکیب شدن با روسیه حمایت میکنند. رفتن به جنگ برای جلوگیری از این الحاقات، هدر دادن خون و گنج عظیمی خواهد بود.
دوم اینکه، استقلال تایوان برای ما سود خاصی ندارد. درست است، تایوان یک شریک تجاری ارزشمند است. اما ما با هر کشوری که در هژمونی چین قرار دارد، تجارت میکنیم. در مورد پیامدهای نظامی چنین کودتایی، پکن نه میل دارد و نه ابزاری برای تهدید مرزهای ما با ابزارهای متعارف دارد. هیچ چیز برای ما تغییر نخواهد کرد.
با فرض کنار گذاشتن جامعه بینالمللی، هرگونه توهم طولانیمدت مبنی بر اینکه چین فقط به تولید گوشیهای هوشمند و کفشهای کتانی ما علاقه دارد را از بین میبرد. این امر میتواند یک جنبش جهانی برای منزوی کردن چین از نظر اقتصادی و دیپلماتیک ایجاد کند، جنبشی که مدتهاست به پایان رسیده است.
تنها راهی که چنین جنگی به نفع چین خواهد بود، شکست دادن آمریکا در این فرآیند است. و آنها ما را شکست خواهند داد، نه به این دلیل که ارتش بهتری دارند، بلکه به این دلیل که آنها در زمین خود میجنگند و از روحیه بسیار بالاتری برخوردار خواهند شد.
یک پیروزی دیپلماتیک برای ماشین تبلیغاتی پکن، یک موهبت خواهد بود. اگر بایدن لفاظیهای دولت را تشدید و سپس عقبنشینی کند، ما دیگر محترمترین قدرت در منطقه نخواهیم بود.
در حالی که چین به وضوح میخواهد جهان را تصاحب کند، هیچ راهی برای مقابله با آن وجود ندارد.
آنها 1.4 میلیارد نفر جمعیت دارند. از سوی دیگر، پکن متحدان بسیار کمی دارد، و هیچ یک از آنها موفق نیستند.
در حالی که آمریکا در حال جنگیدن با جنگهای کوچک امپریالیسم دموکراتیک در غرب آسیا و خاور دور است، قدرتی در حال ظهور است که ممکن است چالشی بسیار بزرگتر برای آمریکا در قرن بیست و یکم باشد. در آسیا، چین قدرت رو به رشد و آمریکا قدرت در حال عقبنشینی است.
رهبران ما ترجیح میدهند به جای بازگرداندن کارخانههای ما به وطن، خطر جنگ با چین را تقویت کنند. آنها ترجیح میدهند سربازان آمریکایی را بفرستند تا در تایوان بمیرند تا اینکه بیشتر به ساخت آیفون جدید بپردازند.