روابط سیاسی بین مسکو و پکن نزدیکتر از همیشه به نظر میرسد و ارتش چین و روسیه با یکدیگر همکاری میکنند. اگرچه این دو مقتدر تصمیمی برای کمپین فتح جهانی ندارند؛ اما واشنگتن برخلاف سیاست آمریکا، کارهای زیادی برای گرد هم آوردن این دو شریک انجام داده است.
در ماه اکتبر، یک ناوگان دریایی روسیه و چین، دور ژاپن را طی کرد. طبق گزارش سیانان، مسیر طیشده توسط گشتزنی مشترک چین و روسیه از طریق تنگه اوسومی و همچنین تنگه باریک سوگارو بین جزایر اصلی هونشو و هوکایدو، مورد توجه واقع شده است.
آرتیوم لوکین از دانشگاه فدرال خاور دور اظهار داشت: «واضح است که رزمایشهای نظامی روسیه و چین فقط نمایش نمادین رفاقت نیستند، بلکه به طور فزایندهای با هدف افزایش قابلیت همکاری در میدان جنگ انجام میشوند.»
یک اتحاد نظامی در مقیاس کامل، بسیار بعید است. نخست اینکه، روسیه و چین طرحهای امپراتوری مانند آدولف هیتلر ندارند. او بعد از پنج سال قدرت، شروع به استفاده از همسایگان خود یعنی اتریش و چکسلواکی کرد. اما پوتین پس از دو دهه حکومت، تنها به کریمه و برخی از ضایعات ژئوپلیتیک دسترسی پیدا کرد. شی جین پینگ به مدت یک دهه در پکن مسئولیت دارد و تهدیدهای او علیه تایوان هنوز عملی نشده است.
دوم اینکه، پکن و مسکو منافع ارضی مشترکی ندارند. هیچ نیروی دریایی و هوایی روسیه در حمله آبی و خاکی به تایوان به ارتش آزادیبخش خلق نخواهد پیوست. همچنین نیروهای چینی از فرزندان ارتش سرخ در حمله رعدآسا به اوکراین حمایت نخواهند کرد. هر دو دولت به خشونت تمایل دارند، اما طرحی مشترک جهت تقسیم جهان ندارند.
سوم اینکه، به نظر میرسد این دو، علاقهای به استفاده از نیروی نظامی ندارند. پوتین و شی هر دو جانب احتیاط را رعایت میکنند.
با این وجود، حکومت مشترک چین و روسیه چندان بیخطر نیست. مسکو این روابط را یک رابطه متحدانه به معنای کامل مشارکت استراتژیک چندوجهی خواند. و پکن به یک مشارکت همهجانبه و تعامل استراتژیک اشاره کرد.
با پولی که کنگره هر سال به پنتاگون میدهد، آمریکا از نظر نظامی رتبه اول و روسیه و چین رتبه دوم و سوم را در اختیار دارند. آنها با هم، یک ائتلاف قدرتمند تشکیل میدهند.
دو دولت میتوانند در زمینه آموزش نیرو، توسعه و فروش تسلیحات، تمرینات نظامی، اشتراک اطلاعات و سایر اقدامات برای آمادهسازی بهتر جهت اقدام احتمالی علیه نیروهای آمریکایی همکاری کنند.
طرفداران تداوم امپراتوری آمریکا معمولا اهمیت همکاری بین پکن و مسکو را نادیده میگیرند.
بحث این است که آمریکا کاری برای همکاری چین و روسیه انجام نمیدهد، پس نگران آن نباشید. هر دو کشور، متخاصم به حساب میآیند و نمیشود خلاف آن را ثابت کرد.
چین و روسیه جدی نیستند و صرفنظر از روابط فعلی آنها، ناگزیر از هم خواهند پاشید. بنابراین نیازی به انجام کاری نیست، زیرا مسکو در نهایت در کنار آمریکا خواهد بود.
روسیه ارتباطات زیادی با غرب، بهویژه اروپا دارد. و اختلافات بین چین و این کشور بر سر تاریخ، قلمرو، نفوذ و موارد دیگر، واقعی است.
اگر تضاد با آمریکا از اصول سازماندهی روابط نظامی چین و روسیه باشد، این ارتباط عمیقتر خواهد شد.
علاوه بر این، همکاری کوتاهمدت بین دو قدرت متخاصم میتواند پیامدهای منفی عمیقی شبیه به جنگجهانی دوم داشته باشد.
بنابراین، واشنگتن باید به دنبال جدایی چین از روسیه باشد. این بدان معناست که انتظار نداشته باشیم یکی از آنها با آمریکا در برابر دیگری هماهنگ شود.
روسیه بهعنوان قدرت ضعیفتر، مستحق محبت و توجه بیشتر متحدان است. دولت پوتین و جانشینان آن باید باور داشته باشند که بیش از یک گزینه دارند و اگر شرایط یاری کند، میتوانند به غرب تکیه کنند.
البته اعضای حزب جنگ، مخالفت خود را در جهت مقصرشمردن آمریکا برای وضعیت بد روابط چین و روسیه با این کشور، نشان دادند. در واقع، واشنگتن کارهای زیادی برای شعلهور کردن دشمنی روسیه انجام داد.