«هری ترومن» -سی و سومین رئیسجمهور آمریکا- هرگز دستور بمباران اتمی هیروشیما را نداد. او فقط کاری برای جلوگیری از آن انجام نداد.
زمانی که ترومن ریاست جمهوری را در آوریل 1945 به دست گرفت، طرحهای بمبگذاری به خوبی در حال انجام بود و ترومن هیچ کاری برای تغییر آنها انجام نداد.
به نظر میرسد که او از حمله سریع دوم به ناکازاکی غافلگیر شده بود و تنها پس از اطلاع از برنامهریزی حمله سوم وارد عمل شد. «رابرت نوریس» -زندگینامهنویس- خاطرنشان میکند که دستوری دستنویس به ژنرال لستر گرووز فرستاده شد و به او دستور داد که از قدرت کنارهگیری کند، تا آن زمان، تمام تصمیمات کلیدی تحت هدایت گرووز بود.
این نگرش امروز بوروکراسی هستهای است. مجموعهای بسیار قدرتمندتر از هر چیزی که گرووز دستور داده است و در مورد عدم برهم زدن برنامهها و سیاستهای ساخته شده در طول جنگ سرد است.
پولیتیکو گزارش داد که «مقامات پنتاگون و متحدان جنگ طلب آنها برای حفظ وضعیت موجود بحث میکنند.» برای معکوس کردن برنامههای بایدن به فشار قابل توجهی نیاز است. پنتاگون همه کارتها را در اختیار دارد.
ابتدا مقامات پنتاگون بررسی وضعیت هستهای را انجام میدهند که در اوایل سال آینده ارائه عمومی رسمی سیاست هستهای کشور را ارائه خواهد کرد.
ثانیاً، مخالفت سرکوب میشود. در اوایل سال جاری، همانطور که اندیشکده کوئینسی گزارش داد، «لئنور تومرو» -معاون دستیار وزیر دفاع- از سمت نظارت بر رادیو عمومی ملی اخراج شد زیرا اصرار داشت که این روند دیدگاههای بایدن در مورد تغییر سیاست هستهای باعث کاهش سرعت برنامهها و به جلو پیش رفتن میشود.
پیام واضح بود: در صف بنشین یا برو بیرون.
معاون جدید دستیار وزیر، «ریچارد جانسون» کارشناس محترمی است، اما در مقایسه با سالها تجربه تومرو، از سیاستهای تسلیحات هستهای اطلاعات کمی دارد. کارکنان پنتاگون منصوب شده توسط ترامپ که برای اخراج رومرو مانور دادند، هنوز آنجا هستند و هنوز این روند را هدایت میکنند.
سوم، تصمیمات کلیدی مخفیانه گرفته میشود.
جانسون متعهد شده است که به طور خصوصی با کارشناسان خارج از امنیت ملی مشورت کند، اما به نظر میرسد پس از خشم بر سر اخراج تومرو، این چیزی بیشتر از روابط عمومی باشد. او تا حد زیادی فرآیند مشاوره را به بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی برون سپاری کرده است.
بهتر است که کارشناسان چند روزی را در یک اتاق کنفرانس در دایره دوپونت به ارائه نظرات خود بگذرانند، در حالی که تصمیمات واقعی در حلقههای پنتاگون و دفاتر پیمانکارانی که در اطراف آن قرار دارند گرفته میشود.
چهارم- دفتر بودجه کنگره تخمین میزند که دولت در این دهه بیش از 650 میلیارد دلار برای تسلیحات هستهای جدید هزینه خواهد کرد. بخش اعظم آن نصیب پنج پیمانکار بزرگ دفاعی میشود: لاکهید مارتین، ریتون، جنرال داینامیکس، بوئینگ و نورثروپ گرومن، که در حال حاضر با قراردادهای پس از 11 سپتامبر همسو شده اند.
پنجم، رئیس جمهور مسائل دیگری دارد که باید به آنها توجه کند.
اگر بایدن میخواست که خودش باشد، احتمالاً سلاحهای جدید برنامهریزی شده را کاهش میداد (که پیشبینی میشود در 25 سال آینده بیش از 1.8 تریلیون دلار هزینه داشته باشد) و سیاستهایی را اتخاذ میکرد که مدتها از آن حمایت میکرد، از جمله موضوعی که اعلام کرده بود که آمریکا هرگز یک جنگ هستهای شروع نخواهد کرد.
ششم، پنتاگون در استقرار «متحدان» برای خنثی کردن تغییر سیاست هستهای ماهر است.
مقامات و پیمانکاران آمریکایی که علاقه مند به حفظ وضعیت موجود هستند، همکاران خود را در وزارتخانههای دفاع متحد سازماندهی میکنند تا بایدن و سایر مقامات ارشد را با شکایت هایی مبنی بر اینکه هرگونه تغییر در سیاست باعث تضعیف ائتلاف میشود، درگیر کنند. در حالی که مردم اروپایی از کاهش نقش و تعداد سلاحهای هستهای حمایت میکنند، این دیدگاه ها به نفع بوروکراسیهای مستقر کنار گذاشته میشود.
یکی از شکافهای احتمالی در این مقاومت اصلاحات ممکن است درخواست ائتلاف چپ میانه جدید در آلمان باشد که آمریکا دهها سلاح ذخیره شده در آن کشور را خارج کند.
سناتور جف مرکلی به گاردین گفت: «دولت باید از این فرصت برای بازنگری در وضعیت موجود استفاده کند.»