بهگزارش مرکزمطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در یادداشت تازه خود بهقلم «دنیل برومبرگ» نوشت: مذاکرات غیرمستقیم جاری میان آمریکا و ایران در وین درباره آینده برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) تاکنون پیشرفت چندانی نداشته است. پیش از اینکه «ابراهیم رئیسی» در ژوئن 2021 به ریاستجمهوری ایران برگزیده شود، این مذاکرات در شرایط نچندان خوبی در حال ادامه بود، اما پس از روی کار آمدن یک دولت تندرو جدید که مصمم به کنار گذاشتن راهبرد «شکستخورده» مذاکره رئیسجمهور سابق «حسن روحانی» بود، مذاکرات به حالت تعلیق درآمد. رئیسی و همکارانش میدانند که نتیجه این مذاکرات که آخرین دور آن از 8 آبان آغاز شده، شرایط حاکم بر روابط داخلی و خارجی ایران را برای سالهای آینده شکل خواهد داد. مذاکرهکنندگان تهران باید پیامدهای گستردهتر سیاسی و استراتژیک هر حرکتی را که انجام میدهند، در نظر بگیرند.
سیاست داخلی در تهران (و در واشنگتن) در نهایت میتواند مذاکرات وین را به هم بزند. اما رئیسی باید منافع حاصل از دستیابی به نوعی معامله معقول را نیز در نظر بگیرد، حتی اگر این کار با نظر اعضای دولت وی مطابقت نداشته باشد. این مزایا نه تنها ممکن است اقتصادی بلکه ژئواستراتژیک نیز باشد. روسیه و چین، که نفوذ آنها در منطقه برای تامین منافع ایران حیاتی است، خواهان انجام یک توافق هستند، حتی اگر مجبور شوند از موضع سخت بازگشایی سایتهای هستهای که ایران پیش از شروع مجدد مذاکرات به عنوان برنامه جایگزین خود معرفی کرده بود، حمایت کنند. و علیرغم ناامیدی که از ایران دارند، رهبران اروپای غربی باید بدانند که مذاکرات شکست خورده، آمریکا و متحدانش را مجبور به انتخاب میان دو گزینه بد میکند: محدود کردن برنامه هستهای ایران، یا پذیرش خطر شروع یک درگیری نظامی گسترده. بنابراین، رهبران اروپایی و مذاکره کنندگان آنها در وین مشتاق هستند که ایران انعطاف بیشتری از خود نشان دهد.
تهران با یک دوراهی مواجه است: چگونه به مسکو، پکن، پاریس، لندن و برلین علامت دهد که به نحوی مصالحه خواهد کرد در حالی که به نظر نمیرسد که بخواهد از درخواست خود مبنی بر پایان دادن تقریباً به همه تحریمها به عنوان پیش شرط مذاکرات بیشتر صرف نظر کند. اگر تهران تاکنون نتوانسته این مذاکرات را به نتیجه برساند، به این دلیل است که هنوز نتوانسته آمریکا و دوستانش را متقائد کند که پیشنهاد اولیه وی را بپذیرند. مسکو، و شاید حتی پکن، ممکن است تمایل داشته باشند که به طور ضمنی از این موضع آمریکا حمایت کنند. با این حال، هر دوی آنها میخواهند این کار را به روشی انجام دهند که از نفوذ آنها در تهران محافظت کند.
«رابرت مالی» -نماینده ویژه دولت بایدن در امور ایران- در یک نشست خبری در ماه اکتبر در وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد: «در مقطعی، برجام بسیار بیاثر خواهد شد، زیرا ایران پیشرفتهایی خواهد داشت که قابل بازگشت نخواهد بود.» او توضیح داد که این یک بازه زمانی نیست، یک بازه تکنولوژیکی است. ارزیابی مالی برگرفته از ایده تحلیلگری است که مدتهاست ترکیبی متمایز از عملگرایی و خوشبینی محتاطانه را در کار خود آورده است؛ ارزیابی مالی خط باریک بین تاکتیک و استراتژی ایران را نمایان میکند. در سطح تاکتیکی، ایران سطح و پیچیدگیهای فنی برنامه غنی سازی اورانیوم خود را افزایش داده است. و اقدامات مرتبط دیگری نیز انجام داده است که همه آنها در واشنگتن و دیگر پایتختهای غربی به عنوان تلاشی عمدی برای تحت فشار قرار دادن آمریکا برای دادن امتیاز تلقی شده است. احتمالاً اگر مشوقهای قانعکنندهای برای انجام این کار به ایران داده شود، میتوان این اقدامات را معکوس کرد، از جمله حذف تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای که توسط دولت ترامپ پس از خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ اعمال شده است.
اما تلاشهای تاکتیکی تهران میتواند رهبران آن را وسوسه کند تا به سمت ایجاد ظرفیت غنیسازی تهدیدکنندهتر حرکت کنند. این تغییر به این دلیل ممکن شده است که هر مرحله در فرآیند غنیسازی، زمان لازم برای دستیابی به سطوح غنیسازی بالاتر را کوتاه میکند؛ یعنی افزایش توانایی غنیسازی اورانیوم از 15 درصد به 30 درصد زمان بسیار بیشتری نسبت به حرکت از 60 درصد (سطح فعلی غنیسازی تهران) به 90 درصد میخواهد. بنابراین، ساعت «فناوری» که مالی به آن اشاره کرد نیز یک ساعت ژئواستراتژیک است که به نیمه شب نزدیکتر میشود. و دولت بایدن نیز این مساله را میداند.