بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در یادداشت تازه خود بهقلم «سرنگ شیدور» نوشت: تاکتیکهای قهری میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و باعث شود تا کشورهای آسیایی در خصوص نحوه رفتارشان در برابر پیشرفت چین دچار اختلاف نظر شوند.
«ژنرال رابرت آبرامز» -فرمانده آمریکایی- در مصاحبه با صدای آمریکا گفت که طرحهای جنگی جدید کرهجنوبی باید شامل چین به عنوان یک هدف شود و این حرف او از سوی دولت کرهجنوبی مورد انتقاد قرار گرفت.
وی افزود تمرکز بر چین یک «تحول طبیعی، در اتحاد آمریکا-کرهجنوبی است؛ اتحادی که تمرکزش طی چندین دهه منحصرا بر تهدیدهای ناشی از کرهشمالی بود. وی در مورد مقاومت محکم کرهجنوبی در برابر بروزرسانی طرحهای جنگی گفت تا این که آستین، وزیر دفاع موفق شد موضع این کشور شرقی را در این سال تغییر دهد. جزئیات این طرحها محرمانه هستند.
برنامههای دیپلماتیک موازی آمریکا در شمال شرق آسیا نیز با تمرکز بر چین شروع شده است. آمریکا در ماه می 2021 ارجاعاتی به تایوان داشت از جمله در بیانیه مشترک رهبران خود و کرهجنوبی که لحن آن نسبت به نشست آمریکا و ژاپن در ماه قبل کمی گزندهتر بود. این بیانیه مخصوصا خواهان توجه به «اهمیت حفظ صلح و ثبات در تنگه تایوان» شده بود. این لحن در اطلاعیه مشترک پنجاه و سومین نشست مشورتی آمریکا و کرهجنوبی نیز تکرار شد.
روشن است که واشنگتن به کرهجنوبی فشار وارد میکند تا جهت محور توانمندیهای دیپلماتیک و نظامی خود را به سمت تقابل با چین تغییر دهد، تلاشی که آمریکا در مورد دیگر متحدان و شرکای آسیایی خود نیز به کار میبرد. با این حال، این تلاش کندتر از آن چیزی پیش میرود که آمریکا خواهان آن است. (اتحاد) چهارجانبه در ابتدای امر و در واشنگتن به عنوان رکن اساسی برای یک ائتلاف بازدارنده جدید دیده میشد که هدف اولیه آن، وارد کردن هند به عنوان یک متحد عملی در ساختار امنیتی آمریکا در آسیا است. موفقیتهای قابلتوجهی با امضای چندین قرارداد اساسی کلیدی با هند به دست آمد که درها را به سوی تعاملپذیری عمیق با آمریکا و گسترش رزمایش مالابار با توجه به توانمندیهای چین باز کرد. اما به نظر میرسد که هند نسبت به فعالیتهای چهارجانبه برای مهار چین بیشتر دچار تردید شده است.
آکوس، یک پیمان آشکار نظامی بین واشنگتن، لندن و کانبرا است و قصد آن مسلح ساختن استرالیا با زیردریاییهای برد بلند با پیشرانه هستهای است تا این کشور بتواند عملیاتهای تهاجمی را با این زیردریاییها از سواحل خود انجام دهد. چرخش به سمت آکوس میتواند تا اندازه زیادی ناشی از کاستیهای قابل تصور در آن اتحاد چهارجانبه باشد، اما جدای از استرالیا و تا اندازهای ژاپن و هند، آمریکا در تلاش است تا کشورهای آسیایی نظیر کرهجنوبی، اندونزی، مالزی و ویتنام را نیز در برنامههای خود برای مهار چین وارد کند.
اکثر کشورهای آسیایی ترجیح میدهند که در مورد رقابت بین آمریکا و چین و به خصوص از جهت ابعاد نظامی آن تعهدی نداشته باشند. افراد صاحب نفوذی در هر یک از این کشورهای بیتعهد وجود دارند که حامی کمک به آمریکا برای مهار چین هستند، اما اقدام آنها اغلب از سوی کسانی در این کشورها خنثی میشود که به دنبال بیطرف ماندن و حتی موافق پکن هستند. کرهجنوبی از این دست کشورهاست و محافظهکاران بیشتر طرفدار آن نوع دستورالعملهایی هستند که مطلوب اردوگاه واشنگتن برای مهار چین است، اما پیشروها آشکارا مخالف چنین چیزی هستند و اخیرا نیز به قدرت رسیدهاند.
هر چند که آمریکا علنا مدعی است کشورها را مجبور نمیکند تا در رقابت بین آماین کشور و چین طرف یکی را بگیرند، اما سیاستهایش در قبال کرهجنوبی حاکی از استراتژی قهری و محرمانه است. چین هم از تاکتیکهای قهری استفاده میکند تا در سیاست خارجی همسایگان خود تغییراتی ایجاد کند. این استراتژی قبلا و در مورد کشوری مثل استرالیا نتیجه معکوس داد. همچنین، چرخش چین به سمت چنین ابزارهای خام و غیر سازندهای اغلب منجر به اتفاقاتی شده که مستقیما بر حاکمیت یا امنیت سرزمین خودش تاثیر گذاشته است.
آمریکا باید رویکرد زیرکانهتری را در آسیا اتخاذ کند. فشار آوردن بر کشور مهمی نظیر کرهجنوبی برای چرخش به سمت مهار چین احتمالا شکست خواهد خورد. بایدن با تجربه زیادی که در سیاست خارجی دارد، باید این مسائل را با دقت در نظر گیرد.