بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه دیپلمات در مقالهای بهقلم «آکیلبیک تیلاولدیف» نوشت: تا به امروز، هیچ رئیسجمهور مستقر آمریکا به هیچ کشور آسیای میانه سفر نکرده است.
اما با این حال، بهرغم عدم وجود چنین بازدیدهایی در سطح مقامات بالا، آمریکا بهطور فعال از طریق کانالهای دیپلماتیک و فرمتهای مختلف همکاری مانند پلتفرم C5+1 با منطقه تعامل میکند.
این امر بر اهمیت استراتژیک آسیای میانه برای آمریکا تأکید میکند، حتی بدون دیدار مستقیم رئیسجمهور، این امر در اهمیت منطقه آشکار است.
این منطقه از نزدیک نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را دنبال میکند، زیرا ممکن است بهطور قابلتوجهی بر روابط بین آسیای میانه و آمریکا تأثیر بگذارد.
منطقه آسیای میانه به دلیل سهم تاریخی قابلتوجهی که در توسعه فرآیندهای اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و همچنین موقعیت ژئواستراتژیکی که آن را به یک گره کلیدی برای تجارت جهانی و فرهنگی تبدیل کرده است، همواره نقش مهمی در روابط بینالملل ایفا کرده است.
این منطقه شامل قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان میشود که دارای اهمیت استراتژیک بالایی هستند.
این کشورها سرشار از منابع طبیعی هستند و آنان را به یک منطقه کلیدی مورد علاقه قدرتهای بزرگ جهانی تبدیل میکند.
آسیای میانه به دلیل ذخایر عظیم نفت، گاز و سایر منابع طبیعی بهعنوان یک قطب مهم انرژی عمل میکند.
این منطقه 13.2 درصد از کل ذخایر گاز طبیعی و 4 درصد از ذخایر جهانی را در اختیار دارد.
از سال 2016، با به قدرت رسیدن شوکت میرضیایف در ازبکستان، وضعیت منطقه دستخوش تغییرات قابلتوجهی شده است و آسیای میانه به سمت همکاری نزدیکتری حرکت میکند. میرضیایف نه تنها بهبود روابط میان کشورهای آسیای میانه را هدف اصلی سیاست خارجی خود دانست، بلکه انرژی دیپلماتیک قابلتوجهی را برای تعمیق همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در سطح منطقه به کار گرفت.
سیاست منطقهای فعال ازبکستان به پیشرفت قابلتوجهی در این زمینهها منجر شده است و به روابط با ثباتتر و دوجانبه سودمندتر در منطقه کمک میکند.
ایجاد نشستهای مشورتی سران کشورهای آسیای میانه به ابتکار میرضیایف بود.
این نشستها به یک پلت فرم منظم موثر برای گفتوگوهای منطقهای تبدیل شدهاند که هدف آن ایجاد مشترک منطقهای از ثبات، امنیت و توسعه پایدار است. این تحول، «روح آسیای میانه» و تعامل خارجی کشورهای منطقه را برجسته میکند.
طی 30 سال گذشته، کشورهای آسیای میانه سیاست خارجی چندجانبهای را دنبال کردهاند که بر ایجاد روابط عمل گرایانه با شرکای خارجی متعدد متمرکز شده است.
این رویکرد به کشورهای منطقه اجازه میدهد تا با حفظ استقلال و انعطاف خود در روابط بینالملل، نیروهای مختلف خارجی را متعادل کنند.
با توجه به ترجیح منطقه برای سیاستهای خارجی چندجانبه و تلاشهای اخیر در داخل منطقه برای تقویت همکاریها، آسیای میانه به چند دلیل انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را از نزدیک زیر نظر دارد.
در اولین دوره ریاستجمهوری ترامپ، با هدف تقویت استقلال کشورهای منطقه، تقویت توسعه اقتصادی آنها و تضمین ثبات برای آنان توسط آمریکا به تصویب رسید.
این استراتژی6 اصل کلیدی را ترسیم میکند.
اولین مورد حمایت از حاکمیت و استقلال کشورهای منطقه و کمک به تقویت نهادهای دموکراتیک و توسعه اقتصادی است.
دوم کاهش تهدیدات تروریستی از طریق افزایش ظرفیت سازمانهای مجری قانون. سوم، ارتقای ثبات افغانستان و توسعه روابط اقتصادی میان آن و آسیای میانه است.
چهارم تشویق همگرایی منطقهای از طریق توسعه همکاریها در زمینههای اقتصادی، تجاری، فرهنگی و امنیتی. پنجم حمایت از اصلاحات در زمینههای حاکمیت قانون و حقوق بشر و در نهایت ششمین مورد، گسترش سرمایهگذاریهای آمریکا با ایجاد یک محیط تجاری شفاف است.
اگر ترامپ در انتخابات آتی پیروز شود، استراتژی آمریکا در قبال آسیای میانه ممکن است بر همین اصول دوباره متمرکز شود. این میتواند توسعه اقتصادی و تقویت مکانیسمهای امنیتی در منطقه را افزایش دهد.
در صورت پیروزی کامالا هریس، سیاست آمریکا در قبال آسیای میانه احتمالاً با تمرکز بر جنبههای اجتماعی و زیست محیطی گستردهتر، با تمرکز بر ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشر و توسعه پایدار ادامه خواهد یافت.
تجربه هریس با دوران جو بایدن ممکن است درک عمیقتری از اهمیت منطقه برای امنیت و ثبات جهانی را نشان دهد. پلتفرم گفتوگوی C5+1 که در سال 2015 راهاندازی شد، گفت وگو و همکاری بین آمریکا و کشورهای آسیای میانه را با تمرکز بر امنیت، توسعه اقتصادی، امنیت انرژی و حفاظت از محیط زیست تقویت کرده است.
صرف نظر از اینکه چه کسی در انتخابات آتی آمریکا پیروز میشود، جهتگیریهای اصلی سیاست خارجی آنها در آسیای میانه احتمالاً شامل تقویت امنیت منطقهای با تأکید خاص بر وضعیت افغانستان، ارتقای اصلاحات اقتصادی و جذب سرمایهگذاری است.
همچنین این روابط منجر به همکاری انرژی، تغییرات آب و هوا و گسترش همکاری در چارچوب C5+1 خواهد شد.
علاوه بر این، ممکن است توجه بسیاری به تقویت روابط تجاری و اقتصادی، حمایت از دیجیتالی شدن اقتصاد و توسعه زیرساختهای حمل و نقل و لجستیک معطوف شود که به کشورهای آسیای میانه اجازه میدهد تا فعالتر با اقتصاد جهانی ادغام شوند.